عقیله پایبند شتران و کنایه از این است که در ره پرواز عاشقان عقل به عنوان پایبندی که انسان را به حصر و حبس میکشاند.
به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، چهارشنبه دوازدهم مهرماه دومین نشست از مجموعه درسگفتارهای خواجوی کرمانی با سخنرانی حسن بلخاری در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در شروع این نشست علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی مؤسسه شهر کتاب از برنامههای هفتههای آینده خواجو خبر داد و گفت: هفته آینده آخرین جلسه درسگفتار خواجوی کرمانی خواهد بود در حالی که 34 جلسه درباره آن داشتیم. از 26 مهرماه درسگفتار درباره سنایی آغاز میشود.
حسن بلخاری، نویسنده و پژوهشگر با خواندن ابیاتی از خواجوی کرمانی سخنان خود را آغاز کرد و گفت: به عقل کی متصور شود فنون جنون/ که عقل عیل جنون است و الجنون، فنون... این غزل در حقیقت در شرح غزل اصلی که برای تاویل عرفانی انتخاب کرده بودیم، مورد توجه قرار گرفت(در شرح هر که مجنون نیست از احوال لیلی غافل است/ وانکه مجنون را به چشم عقل بیند عاقل است) آنچه که در جلسه گذشته نا تمام ماند و ادله بسیار مهم در باره اثبات تاثیر پذیری خواجو از مولاناست همین دوییت مفهومی عقل است. در غزل اصلی بحث عقل جزیی مطرح است اما در ابیاتی که خواندم عقل دو چهره دارد و صراحت این دو چهرگی و دو گونگی عقل در مصرع دوم بیت دوم است.
وی با اشاره به اینکه عقل کل جز اصطلاحات پرکاربرد حضرت مولانا در دیوان شمس و مثنوی و فیه مافی و مقالات است، گفت: دوگانگی عقل در غزلی را که خواندم، متاثر از تاثیرپذیری خواجو از مولانا میدانم که رسما خواجو کل عقل را عقیله میخواند و عقیله پایبند شتران و کنایه از این است که در ره پرواز عاشقان عقل به عنوان پایبندی که انسان را به حصر و حبس میکشاند عمل میکند. لاکن عقل کل همان حقیقت عشق است.
بلخاری در ادامه سخنانش با بلند خواندن داستان عقل، اظهار داشت: کاربرد شگفت انگیز عقل در قرآن و روایات و اندیشه بزرگان چون خواجه نصیر طوسی داستان مفصلی است. در قلمرو این داستان عقل مهمترین عاملی است که همسنگ و همسطح وحی است. عقل کل هم که مولانا به آن اشاره میکند، به نحوی بیانگر همین عقل همسنگ و همسطح وحی است.
او با اشاره به یکی از سورههای قران درباره عقل توضیح داد: در سوره ملک، یکی از سور لطیف قرآنی، ترجمه این آیه در زبان رسول به این گونه بیان شده است که ما یک پیامبر درونی(عقل) و یک پیامبر بیرونی (محمد(ص)، عیسی(ع) و موسی(ع)) داریم. از دیدگاه عرفا هویت حضرت رسول الله به عقل (معادل نور) اوست. عقل کلی عرفان و فلسفه ما تا حدودی رنگ یونانی دارد، در یونان عقل معادل وجود و هستی است.
بلخاری با بیان اینکه در عرفان شان ولی اعظم از نبی است و ولی سایه خداست، گفت: عقلتان را مجنون کنید تا لی لی خود را پیدا کنید. عقل معاش، قدرت پیدا کردن لیلا را ندارد. حضرت لیلا جز برای طالبان و عاشقان نقاب برنمیدارد. اذن ورود به این ساحت عاشقی است که به معنی گذشتن از عقل معاش است. هرکس در این دنیا لیلای خود را یافت اثری در آن میگذارد که عفریته عالم قادر به حذف آن نیست.
در زمان عاشقی قدرت عشق عاشق از معشوق بالاتر است
بلخاری با اشاره به ابیاتی که در جلسه اول به آنها پرداخته بود (وان که مجنون را به چشم عقل بیند، عاقل است)، گفت: کسی که بگوید مجنون دیوانه است چون لیلی زیبا نیست، این عقل جزئی است. عاشق حقیقی دنبال وصال جسمی نیست بلکه هر لحظه اراده کند حضرت معشوق نزدش است. درست است که مقام معشوق بالاتر است ولی در زمان عاشقی قدرت عشق عاشق از معشوق بالاتر است. گاهی عارف «قوه کن» پیدا و به واسطه این قدرت حق تصرف تکوینی در عالم پیدا میکند. کرامات عرفا محصول وصل به قدرت کن است. معشوق وقتی در دل قرار گرفت علم حضوری پیدا میشود. اهل معنی دچار فراق یار نمیشوند. کسی که دائم در وصل نیست از درک حقیقت عشق غافل مانده است.
این پژوهشگر در پایان سخنان خود با اشاره به ابیاتی مانند (ای که دل با خویش داری رو به دلداری سپار/ کان که دلداری ندارد دور از دل است) توضیح داد: تنهاترین شخص در عالم، انسان بی عاشق است. دور از دل است. در بعضی ابیات خواجو لنگ میزند، مستش کرده اند ولی به جایی نرسیده که از خود بی خود شود. جایی که خواجو با مولانا و حافظ متفاوت میشود.