در دهمین نشست از مجموعه درسگفتارهای سنایی درباره نگاه وی به شناخت خداوند و جایگاه عقل مباحثی مطرح شد.
به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، دهمین نشست از مجموعه درسگفتارهای سنایی با سخنرانی سمانه فیضی با موضوع خداشناسی و تجربه دینی در دستگاه الهیاتی و خداشناسی سنایی روز چهارشنبه 6 دیماه در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد.
علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی و بینالمللی موسسه شهر کتاب در ابتدای این نشست گفت: در شهر کتاب ما از حضور جوانان و دانشجویانی که مایل هستند تحقیقات خود را ارائه دهند استقبال میکنیم. متاسفانه ما در دانشگاهها کرسی مشخص برای تحقیقات تخصصی مانند حافظشناسی و سناییشناسی نداریم و همان استادی که ادبیات معاصر تدریس میکند اشعار حافظ را هم تدریس میکند.
وی ادامه داد: با ارائه شدن تحقیقات خوب دانشجویان و پژوهشگران در شهرکتاب ما راه را برای چاپ این پژوهشها به صورت کتاب نیز هموار میکنیم.
الهیات کوشش دروندینی برای شناخت خداوند است
فیضی در مقدمه درباره مسئله الهیات و خداشناسی توضیح داد: الهیات در هر دینی کوشش درونی است برای شناخت خداوند. پرسش اینجاست که آیا امکان معرفت و شناخت خداوند برای انسانها وجود دارد یا خیر که در این موضوع دیدگاههای مختلفی وجود دارد.
وی این دیدگاهها را به دو گروه تقسیم کرد: در دیدگاه اول عدهای معتقدند که میتوان خدا را شناخت. به طور مثال در قرآن توصیفاتی درباره خداوند آمده است که تصویری از ظاهر خداوند خلق میکند. عدهای دیگر مانند شعرا معتقدند که نمیتوان خداوند را با گزارههای سلبی شناخت و باید از طریق گزارههای ایجابی او را بشناسیم.
خداوند در عقل انسان نمیگنجد
فیضی درباره اعتقادات سنایی گفت: در مورد عقاید مذهبی سنایی دو رویکرد وجود دارد. گروهی معتقدند که سنایی مسلمان اشعری بود و گروهی دیگر او را شیعه میدانند. در مورد هر دو رویکرد نیز مدارکی و اشاراتی موجود است.
وی سپس به موضوع عقل در دستگاه فکری سنایی پرداخت. فیضی اظهار داشت: در اشعار سنایی عقل هم ناتوان است و هم ستایش میشود. در جایی که عقل به دنبال شناخت خداوند است از عجز و ناتوانی آن گفته میشود ولی جایی دیگر عقل ستایش میشود البته در صورتی که با شریعت هماهنگ باشد. در واقع عقلی که با شریعت هماهنگ باشد بینش است.
فیضی ادامه داد: سنایی معتقد است که خداوند در مخیله انسان نمیگنجد. سنایی میگوید چگونه انسانی که از آب و گل خلق شده است میتواند خدا را بشناسد؟
در ادامه درسگفتار فیضی به رابطه عشق و عقل پرداخت و گفت: عرفا درباره عشق مسائلی بسیاری مطرح کردهاند. در دیوان سنایی عقل به معنای تدبیر و اندیشه تعبیر شده است. در حالی که عشق باید تجربه شود. جمع عقل و عشق با هم ممکن نیست. تقدیر عقل این بوده که از سراپرده عشق الهی بیرون شود.
وی درباره سرنوشت عقل توضیح داد: پس با این اوصاف تکلیف این عقل ناتوان چیست؟ در اینجاست که سنایی وادی حیرت را مطرح میکند. عقل ناتوان ناگزیر به وادی حیرت انسان درمیاندازد. این حیرت گونهای از سرگشتگی است که سنایی آن را مثبت میداند.
سنایی در خداشنای از تمثیل و استعاره استفاده نمیکند
فیضی در این باره که آیا سنایی معتقد بود که انسان میتواند شناختی از خداوند داشته باشد گفت: سنایی معتقد بود که انسان میتواند یک معرفت حداقلی از خداوند داشته باشد. در این باره سنایی میگوید که ابتدا انسان از فعل به صفت، سپس از صفت به یک معرفت حداقلی میرسد. در مرحله بعد حیرت به وجود میآید که توان توصیف آن برای انسان وجود ندارد.
فیضی در باب شناخت خداوند در دستگاه فکری سنایی افزود: سنایی در شناخت خداوند همانند بسیاری دیگر از عرفا و شعرا از تمثیل و استعاره استفاده نمیکند. وی ابتدا انسان را به خودشناسی دعوت میکند زیرا انسانی که خودش را نمیشناسد چگونه میتواند خدا را بشناسد. سنایی معتقد است کسانی که میگویند یک معرفت و شناخت کامل نسبت به خداوند دارند ادعای پوچی را مطرح میکنند.
وی ادامه داد: سنایی در خداشناسی انسان را به سکوت دعوت میکند. این سکوت وجوه مختلف دارد. از طرفی عقل گنجایش شناخت خداوند را ندارد و نمیبایست به آن فکر کرد و اگر کسی به شناختی رسید بهتر است که در این باره سکوت کند زیرا همه انسانها ظرفیت این سر را ندارند.