برای ترجمه یک اثر شیوایی و وفاداری به متن در کنار یکدیگر مهم هستند و نباید یکی به نفع دیگری فدا شود، موضوعی که گویا در کتاب قرآنشناسی امامیه به چشم میخورد.
به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، برنامه نقد و بررسی كتاب «قرآنشناسی اماميه در پژوهشهای غربی» و «تفسير اماميه در پژوهشهای غربی» دوشنبه 6 شهريورماه با حضور محمدكاظم رحمتی، محمدكاظم شاكر، محمدعلی طباطبايی در سرای اهل قلم خانه كتاب برگزار شد.
در ابتدای اين نشست، محمدعلی طباطبايی گفت: اين دو كتاب «قرآن شناسی اماميه در پژوهشهای غربی» و «تفسير اماميه در پژوهشهای غربی» حاصل ايده اوليهای است كه در حدود سال 1393 در پژوهشگاه قرآن و حديث مطرح كردند.
وی ادامه داد: درواقع با نظر مساعد مسئولان پژوهشگاه قرار بر اين شد كه در قالب طرح پژوهشی مجموعه تمام كارهايی كه درغرب درباره تقسير اماميه شده مورد بررسی قرار گيرد تا از بين آنها بهترينها به فارسی ترجمه و در فرصتی مورد نقد و ارزيابی و در نهایت در قالب كتاب ارائه شود.
وقوع انقلاب در دهه 70 محرک قوی برای روی آوردن به شیعه
طباطبايی بیان کرد: تلاش كردم تمام آنچه در غرب از آغاز دوران فعاليتهای آكادميک غربیها درباره اسلام شناسی و به طور خاص در مورد نگاه شيعه به قرآن و مقوله تفسير انجام شده را جمع آوری، مطالعه و گزارشهايی تهيه كنم و آنها كه به لحاظ كيفيت بهتر بودند را انتخاب و در قالب ترجمه به دست مترجمان بسپارم.
وی اظهار داشت: با مراجعه به آثار غربیها در این حوزه دریافتم كه کیفیت علمی به نسبت دیگر کارهای غربیها در حوزه تفسير اماميه و اسلامشناسی اماميه در غرب وجود ندارد و دلیل اینکه در بازه يک قرن كار جدی در مورد تفسير اماميه صورت نگرفته عدم توجه خاص غرب به آن بوده است.
طباطبايی با بیان اینکه وقوع انقلاب در دهه 70 محرک قوی برای روی آوردن تعداد بيشتری از اسلامشناسان غربی و پژوهشگران به شيعه شد، عنوان کرد: با ورود به قرن بيستم موج بزرگی از غربیها برای پرداختن به كارهای شيعيان شروع به فعاليت میكنند و از سال 2005 به بعد شاهد انتشار حداقل یک مقاله يا كتاب در اين باره به يكی از زبانهای غربی هستيم.
به گفته وی، در اين سالها مجموعه توليدات غربیها در اين حوزه به اندازه كل 160 سال قبل است.
پرداختن غربیها به موضوع تفسير اماميه كاملا تخصصی شده است
طباطبايي فرآيند 160 ساله را به سه دوره تقسيم كرد و گفت: دوره ادبیات جدلی (اوایل قرن بیستم)، دوره حضور یک نوع نگاه فرقهنگرایانه (تا میانه قرن بیستم ادامه پیدا میکند) و دوره حضور افرادی که خود را وقف شیعهشناسی میکنند به ترتیب سه دوره این سالها هستند.
وی ادامه داد: در مجموعه كار غربیها خودآگاه يا ناخودآگاه دو موضوع اصلی تحريف و سبک خاص شيعيان در تفسير پيشزمينه كار آنها قرار میگیرد.
وی اظهار داشت: كتاب قرآنشناسی اماميه 10 مقاله و جلد ديگر که به تفسير اماميه اختصاص دارد، 14 مقاله را در بر میگيرد؛ درواقع اين مقالهها آخرين آثار غربیها در اين زمينه و همه برای قرن بيستويكم هستند. پرداختن غربیها به موضوع تفسير اماميه كاملا تخصصی شده و ارزش دارد به سراغ آخرين كارهای آنها برويم و آنها را به فارسی برگردانيم.
جريان قرآنپژوهی در غرب ديگر به صورت قديم نيست
در ادامه اين نشست، محمدكاظم شاكر كارهای خاورشناسان در دوره اخير را برای جامعه علمی اسلامی خوب و مبارک دانست و گفت: شايد برخلاف فعاليتهای دين پژوهشی درغرب كه نهاد كليسا و دين در دوره قرون وسطا انجام میدادند و بيشتر جنبه جدی و كلامی و رنگ و بوی مذهبی داشتند، در دوره بعدی توسط نهاد دولت انجام میشد كه با اغراض سياسی و منافع اقتصادی به جامعه اسلام نگاه میكردند.
وی ادامه داد: در دوره جديد، جريان قرآنپژوهی در غرب ديگر به صورت قديم نيست، بلكه پايگاه اين جريان به عنوان يک جريان در مراكز آكادمی قراردارد و اين مراكز قوانينی نوشته يا نانوشته دارند.
شاکر عنوان کرد: در دوره اخير قرآنپژوهی، سنتپژوهي و غیره به صورت روشمند انجام میشود، يعنی در هر موضوعی موظف به رعایت روش آن علم هستید. البته روشمند بودن لزوما به معنای درست بودن نيست.
يكی از معايب كتاب نداشتن مقدمه خوب است
شاکر با بیان اینکه ما خيلی از مسائل و شاخههای علمی را به اعتقاد پيوند میزنيم، اظهار داشت: ما بايد يک بازنگری اساسی در مورد موضوعات مختلفی همچون سيره؛ شخصيت امامان و پيامبران انجام دهيم تا ببينم به چه چيزهايی اعتقاد داريم و اين اعتقادات از كجا آمده است و آيا اين اعتقادات ريشه عقلانی دارند يا خير. تاريخگذاریها و نقد ادبی كه در اين كتاب آمده برای ما بسيار مفيد است و پژوهشهای ما را در مسير بهتری قرار میدهد.
وی همچنین در نگاهی نقادانه به کتاب «قرآنشناسی امامیه در پژوهشهای غربی» گفت: این اثر در مجموع نمره خوبی میگیرد ولی با نظر مترجم کتاب که معتقد است در این کتاب، شیوایی را فدای وفاداری به متن کرده، مخالفم چراکه آنها در کنار هم مهم هستند. در چنين متنهايی كه دانشجوی کارشناسی علوم قرآن میخواهد درباره نظر خاورشناسان در تفسیر شیعه بدانند، بايد مخاطب را در نظر بگيريم.
شاکر ادامه داد: برخی از مقالات و متنهای کتاب بسیار سخت بود و برای فهمیدن باید چندین بار مطالعه میشد اما درعین حال خواندن بعضی از مقالات ساده بود. همچنين، بهتر بود برای هر كتاب يک مقدمه جدا از طرف فردی متخصص و اهل طبقهبندی، گزارش و تحليل، نوشته مي شد.
محمدكاظم رحمتی منتقد نیز در ادامه گفت: يكی از معايب اين كتاب نداشتن مقدمه خوب است چرا كه مخاطب نمیتواند به يک دستهبندی مشخصی از مقالات برسد و مقالات را خوب بفهمد. همچنين، تعدادی از مقالات اين كتاب از نظر محتوا ايراد دارند كه فهم آن را برای مخاطب دشوار میكند.
وی درباره نقاط قوت کتاب نیز تصریح کرد: قلم واحدی در کل کتاب وجود دارد و ویراستاری کلی و دقیق، متن یکدستی از ترجمهها ایجاد کرده است.