در میان علمای شیعه رسالهای علیه علوم جدید نداریم به جز رسالهای که نورعلیشاه ثانی و علمای شیخیه نوشته اند که با علوم جدید در این سطح مواجه شده اند.
به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، دوشنبه سیزدهم آذرماه کتاب مواجهه با داروین، نخسین برخوردها با نظریه تکامل در شرق مسیحی و اسلامی در سرای اهل قلم خانه کتاب معرفی و بررسی شد.
این کتاب چگونگی رویارویی نخبگان مسلمان و مسیحی در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 با نظریه تکامل را نشان میدهد و در دو بخش نوشته شده که بخش اول مواجه با نظریه تکامل داروین در جهان عرب و بخش دوم هم روش رویارویی محمدرضا نجفیاصفهانی با نظریه تکامل انسان است.
امیرمحمد گمینی، مترجم این نشست را با توضیحاتی درباره کتاب آغاز کرد و گفت: این کتاب را در کتابخانه دانشگاه مکگیل کانادا پیدا کردم. برای مطالعه به این کتابخانه رفته بودم، وقتی دیدم که پیدا کردن کتاب در اینترنت دشوار است، کتاب را اسکن کردم و برای خود به ایران آورم تا اینکه دکتر شیخ رضایی که در دوره دکتری استاد من بود و مدیر نشر کرگدن است گفت که برای این موضوع برنامههایی دارد.
خلقتگرایی جدید همچنان در جامعه محل بحث است
عطا کالیراد، دارای دکتری تکامل زیستی با بیان اینکه پژوهشهای زیادی در زمینه برخورد و اثر نظریه داروین در جهان غرب نوشته شده است، سخنان خود را آغاز کرد و گفت: خلقتگرایی جدید همچنان در جامعه محل بحث است. از زمانی که تکامل وارد مباحث درسی در آمریکا شد، خلقتگرایی را در آنجا میبینید و کتابهایی در آن زمینه نوشته شد. از جهت دیگر تاریخنگاری در باب داروین و هم عصران او کامل بود. زندگینامههای متعددی در این زمینه نوشته شده است که باعث شد ما تصویر واضحی از اینکه داروینیسم چه بود، داشته باشیم.
وی افزود: چیزی که در این کتاب برای من جالب بود این است که آشنایی با ورود و اثر نظریه داروین در جهان اسلام در اواخر قرن 19 و ابتدای قرن 20 نداشتم. اینکه چگونه داروینیسم به ایده تبدیل شد. نکاتی که در کتاب است نشان دهنده تبدیل شدن داروینیسم به ترکیبی از ایدههای مختلف است که از جامعه غرب گرفته شده است.
کالیراد درباره ریشهها و نوع برخوردی که این متفکران با داروینیسم داشتند، توضیح داد: برخورد مسلمانان و مسیحیان با آنچه در ترکیه میبینیم متفاوت است، افراد درباره علل عقبماندگی ملل عرب حرف میزند و اینکه چگونه میتواند پذیرفتن این عقاید جامعه عربی را پیش ببرد تا به عصر جدید وارد شوند. در مقابل آنها منتقدین ملحد به واسطه پسزمینه دینی مورد نقد قرار نگرفتند ولی تقابل سنت و مدرنیته در جهان عرب و اینکه افراد به دنبال این بودند که چرا عقبماندگی در جهان آنها به این صورت است باعث شد داروینیسم و ایده مدرنیته را راهی ببینند که چگونه میتوان تفکر غربی را پذیرفت و وارد دنیای مدرن شد.
جانورنامه ارتباطی با داروین و لامارک ندارد
عرفان خسروی، جانورشناس درباره عنوان کتاب «مواجهه با داروین» گفت: این کتاب در حقیقت به مرحله ابتدایی مواجهه با داروین پرداخته است و این برمیگردد به سرشت فهرستگونه کتاب که کالیراد به آن اشاره کردند و مشخص است که گمینی موضوع مورد بحث را که نیاز داشت به کتاب افزوده است و این کار نقصانی که در کتاب وجود داشت را رفع کرد. اگر بخواهیم نگاه مختصری به آنچه که مواجهه با نظریه تکامل داروین داشته است، بیاندازیم، فکر میکنم میتوانیم این مواجهه را به چند مرحله تقسیم کنیم و بین نخبگان ایرانی و عرب مقایسه انجام دهیم.
او در ادامه افزود: در این کتاب از ایرانیانی همچون جمالالدین اسدآبادی و محمدرضا نجفیاصفهانی که نقدی بر داروین نوشته اند، سخن گفته شده است. در حالی که میبینیم در سده 19و سالهای پس از آن جامعه روشنفکری عرب برخورد بازتری با نظریه تکامل و سعی بر نقد آن دارند، این رویکرد را از طریق نشریات وارد جامعه کردند که متقابلا با انتقادات درباره این نظریه علمی مواجه میشوند تا چندی پیش مشهور بود که در ایران هم به نظریه تکامل واکنش داشتیم. در خیلی از منابع تاریخ علم جدید در ایران به این موضوع پرداخته شده است که در آنها به کتاب جانورنامه اشاره میشد. فکر میکنم که جانورنامه ارتباطی با داروین و لامارک ندارد.
خسروی در ادامه سخنانش تاکید کرد: اگر نگاه خود را بازتر کنیم و به جای بررسی نظریه تکامل، زیستشناسی مدرن را بررسی کنیم میتوان سیر آهستهای به ورود زیستشناسی مدرن و طرز فکری که در این زیستشناسی وجود دارد به ایران پیدا کنیم.
مدل مواجهه با علم جدید معمولا مدل مواجهه گالیله و کلیسا است
گمینی در پایان نشست درباره بحث مواجهه با داروین به صورت کلی اظهار داشت: در بحث کلیتر درباره مواجهه با علوم جدید مسلمانان، مدل مواجهه با علم جدید معمولا مدل مواجهه گالیله و کلیسا است، مواجههای خصمانه که کار به دستگاههای شکنجه کشید که باعث شد گالیه دست از اندیشههای خود بردارد و دیگر امکان نداشت درباره نظریه خورشید مرکزی صحبت کند؛ درصورتی که چنین برداشتی درست نیست.
او با طرح این سوال که آیا اطلاق کردن این مدل در جهان اسلام هم درست است؟ افزود: واقعیت این است که برخی پژوهشها نشان میدهد پژوهشگران تحت تاثیر مدل غربی قرار گرفته اند و مواجههای محکم از سوی علمای دین برابرعلم جدی به وجود آمد ولی وقتی بررسی میکنیم به این نتیجه میرسیم، افرادی که علیه خورشید مرکزی صحبت کردند از جریان اصلی شیعه نبودند و آثاری که ضدنظریه خورشید مرکزی نوشته شد در درجه اول توسط شیخیه صورت گرفت.
گمینی افزود: هیچ رسالهای علیه علوم جدید در شیعه در دست نداریم به جز رسالهای که نورعلیشاه ثانی و علمای شیخیه نوشته اند که با علوم جدید در این سطح مواجه شده اند.