در نشست نقد و بررسی «فرهنگ موضوعی فارسی» از مولف برای 10 سال کار مداوم برای نگارش این فرهنگ تقدیر شد ولی نقدهایی ساختاری نیز در مورد آن مطرح شد.
نشست نقد و بررسی کتاب «فرهنگ موضوعی فارسی» با حضور محمد شادرویمنش، استاد زبان فارسی، حسن هاشمی میناباد، مترجم و فرهنگنویس و بهروز صفرزاده، مولف کتاب چهارشنبه بیست و پنجم مردادماه در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد.
در این جلسه بعد از اظهار نظر مختصر نویسنده درباره کتاب، شادروی و هاشمی میناباد از نکات قوت و ضعف آن گفتند و به نقد این فرهنگ پرداختند.
فرهنگ موضوعی مترادف و متضادها را دربرمیگیرد
بهروز صفرزاده، مولف کتاب و عضو هیئت مدیره انجمن ویراستاران درباره این کتاب گفت: رهنگها عموما الفبایی هستند و وقتی میخواهید از آن استفاده کنید باید واژهای را در جایگاه الفبایی پیدا و معنی آن را جستجو کنید اما اگر بخواهید واژهای را برای مفهومی که در ذهنتان وجود دارد پیدا کنید باید از فرهنگ موضوعی استفاده کنید. همچنین اگر بخواهید به طور مثال فهرستی از تمام رنگها داشته باشید مراجعه به دیگر فرهنگها مناسب نیست اما فرهنگ موضوعی کار را برای شما ساده میکند.
وی با بیان اینکه فرهنگ موضوعی امکان دستیابی به مترادف و متضاد کلمات را فراهم میکند گفت: ما اکنون در این باره فرهنگ بهروز و مناسبی نداریم و این فرهنگ که حاصل کوشش ده ساله من است، تلاشی در این راه بوده است. سعی کردم جدیدترین واژهها و اصطلاحات را در فرهنگ بگنجانم و از این منظر این اثر جزء منابع روزآمد است. به طور مثال واژههای پهباد و راستیآزمایی که از جدیدترین واژههای امروزی است در این فرهنگ به کار رفته است.
صفرزاده کار یک تیم را به تنهایی انجام داده است
شادروی منش سخنان خود را با نقل قولی از ساموئل جانسون، نویسنده انگلیسی آغاز کرد و گفت: این جمله از جانسون بین فرهنگنویسان بسیار مشهور است. وقتی نویسندهای کتابی را مینویسد، از دیگران امید تحسین دارد، اما برای فرهنگنویس، همین که او را سرزنش نکنند، کفایت میکند.
وی سپس به دوستی دیرینه خود با صفرزاده اشاره کرد و گفت: من آقای صفرزاده را از سال 1375 میشناسم و او همیشه شرافت ادبی خود را حفظ کرده است و برای کار خود ارج و احترام قائل است. ایشان در سال گذشته چهار کتاب چاپ کرده است.
بهروز صفرزاده در یک سال گذشته سه کتاب دیگر «تحول آوایی زبان فارسی»، «فرهنگ گفتاری زبان فارسی» و «دستنامه ویرایش» را نیز به چاپ رسانده است.
شادروی ادامه داد: کتاب فرهنگ موضوعی فارسی حاصل 10 سال کار مداوم صفرزاده است که یکی از خلاءهای بزرگی را که در فرهنگنویسی فارسی وجود داشت، برطرف میکند. این کتاب درواقع کار یک گروه بود که صفرزاده به تنهایی انجام داده است.
وی در بخش دیگری از سخنانش انتقادهایی را درباره این اثر مطرح کرد و بیان کرد: صفرزاده در این کتاب علوم بسیاری را گنجانده و گاهی ناچار بوده به فرهنگهای پیش از خود اعتماد کند اما لزوما این اعتماد به جا نبوده و همین عامل باعث شده در بخشهایی از کتاب مشکلاتی وجود داشته باشد، با این وجود این کتاب اثری بینظیر و بیسابقه در تاریخ فرهنگنویسی است که تاکنون به این صورت وجود نداشته است.
دلیل بیسابقه بودن این فرهنگ را شادروی در جمعآوری رویکردها و دیدگاههای مختلف به زبان اعلام کرد.
او بیان کرد که در تاریخ فرهنگنویسی فارسی لزوم چنین نگرشهایی به مقوله زبان وجود داشته است و از کتاب البلغه، تالیف یعقوب کردی نیشابوری به عنوان اولین فرهنگ عربی به فارسی نام برد. شادروی درباره این فرهنگ بیشتر توضیح داد: در فرهنگنویسی فارسی به کتابهای مانند کتاب البلغه، فرهنگ دستگاهی گفته میشود که نظام دستهبندی لغات در آن، الفبایی نیست.
وی فرهنگ طیفی به تالیف جمشید فراروی و فرهنگ بیان اندیشهها به تالیف محسن صبا را نظیر فرهنگ موضوعی فارسی دانست و درباره تفاوت آن دو کتاب با کتاب صفرزاده گفت: عمدهترین تفاوت این کتاب با آثار دیگر از نظر روشی و شاکلهاش است چرا که این فرهنگ تعریف دارد و علاوه بر گردآوری لغات تعریف درستی در علوم مختلف ارایه کرده است.
آوانگاری و به کار گرفتن کلمات محاورهای در این کتاب از نظر شادروی نکات مثبت آن است. با این وجود وی درباره آوانگاری اظهار داشت: تلفظ کلمات در این کتاب به آوانگاری نیاز نداشته و میتواند تغییراتی در آن صورت بگیرد با این وجود اگر کلیت یک اثر مورد قبول باشد میتوان درباره جزییات آن سخن گفت و از نظر من کلیت این فرهنگنامه مورد قبول است علیرغم اینکه برخی از تعاریف در بخشهای تخصصی خطاست.
شادروی در بخش پایانی صحبتهایش از نکات ضعف فرهنگ موضوعی فارسی گفت و آن را مورد انتقاد قرار داد. وی معتقد است با وجود تلاش فراوان مولف در به روز بودن لغات، این حوزه باز هم جای کار دارد و همچنین نوشتن تاریخ تولد بعضی از متفکران دانشمندان از نظر این استاد ادبیات فارسی در این فرهنگ لازم نیست.
وی درباره کلمات محاورهای در این فرهنگ گفت: کتاب از نظر طراحی بسیار نفیس است اما با توجه به حجیم بودن ناشر میتوانست از کاغذ بهتری برای سبکتر شدن آن استفاده کند.
فرهنگ موضوعی فارسی هیبرید یا دورگه است
هاشمی میناباد، مترجم نیز به کتابهای اخیر صفارزاده طی سال گذشته اشاره و بیان کرد: در مدتی که از انتشار جدیدترین کتاب او میگذرد سوالات متعددی پیرامون این کتاب مطرح شد به طور مثال اینکه این اثر یک فرهنگ معمولی است یا گنجواژه؟ اگر تعریف در آن ارایه شده چرا شبیه فرهنگ معین نیست و اگر موضوعی است چرا تعریف دارد؟
وی ادامه داد: فرهنگنامه میتواند ترکیبی از چند فرهنگ باشد و این کتاب نمونه یک فرهنگ هیبرید یا دورگه است. فرهنگ موضوعی یا گنجواژه نوع خاصی از فرهنگ اندیشهنگار است که ساختار کلان آن طی طرح تقسیمبندی روی واژگان اعمال میشود سامان پیدا میکند.
وی ادامه سخنان خود را به تشریح انواع فرهنگنامهها از جمله فرهنگ واژهیاب، فرهنگ مترادفیاب، فرهنگ قیاسی و ... تخصیص داد.