طنز و فلسفه به نوعی اختلالی است که بشر در درک ظاهری خود از امور ایجاد میکند، هندرسون، شاه باران طنزی فلسفی است.
به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، نشست نقد رو بررسی کتاب «هندرسون، شاه باران» سهشنبه بیست و سوم آبانماه در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد. در این نشست مجتبی عبداللهنژاد، مترجم کتاب، بلقیس سلیمانی و عباس مخبر به عنوان منتقد حضور داشتند.
علی اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی و بینالمللی موسسه شهر کتاب با توضیحاتی درباره کتاب هندرسون شاه باران، سخنان خود را شروع کرد: کتاب هندرسون شاه باران نوشته سال بلو توسط مجتبی عبداللهنژاد ترجمه و نشر نو آن را به چاپ رسانده است. سال بلو نویسنده آمریکایی کانادایی تبار است، در سال 1915 به دنیا آمد و در سال 2005 فوت کرد. اولین اثر سال بلو با عنوان «مرد معلق» در سال 1944 منتشر شد، این کتاب دارای حوادت طبیعتگرایی است که در شیکاگو اتفاق میافتد. شخصیت اصلی کتاب روشنفکران یهودی است.
محمدخانی با بیان اینکه سال بلو هندرسون شاه باران را در سال 1959 منتشر کرد، افزود: هرتزوگ که به فارسی هم ترجمه شده در سال 1964 منتشر شد، این کتاب ماجرای پژوهشگری کمیک و افسرده را در نیای انسانی ترسیم میکند. توانایی بلو ترسیم فضایی پرآشوب و بیاحساس است؛ نقد دنیای مدرن از ویژگی آثار اوست.
معاون فرهنگی و بین المللی موسسه شهر کتاب با بیان اینکه سال بلو در سال 1976 جایزه نوبل ادبیات را به دلیل ظرافت سبک و تبحر در شخصیت پردازی دریافت کرد، گفت: در همین سال برنده جایزه پولیتزر هم شد. سال بلو در آثارش بیشتر عدم تجانس دنیای متمدن را نشان میدهد، تمدن مدرن را دارای عصبیت میداند که دانش گمراه کننده را در جامعه اشاعه میدهد. کتاب هندرسون شاه باران در آثار او جایگاه خاصی دارد یک نوع سیر و سفر است که بخش طنز دارد.
انسان بودن بدبختی بزرگی است
بلقیس سلیمانی، منتقد ادبی با بیان اینکه چندین سال قبل ترجمه دیگری از این کتاب خوانده بودم ولی از خواندن این کتاب لذت بردم، سخنان خود را آغاز کرد و گفت: معیار من از ترجمه خوب این است که بدانم یک رمان خارجی را به زبان فارسی میخوانم و در آن مخصوصا لحن، خوب درآمده باشد که در این رمان این اتفاق افتاده است. در متن کتاب آنقدر از تکه کلامها و عبارتها و کلمات امروز نسلهای جدید استفاده شده که من را به خنده وامیداشت. فکر میکنم هرنسلی، کتابی ترجمه شده را با توجه به ادبیات روز ترجمه کند چون زبان فارسی، زبانی کارآمد است و میتوان گفت که به صورت مداوم در تکاپوی شدن است.
او با اشاره به جملهای از سال بلو « انسان بودن بدبختی بزرگی است» توضیح داد: فکر میکنم کل آثارس تفسیر همین حرف است. وقتی درخت، سنگ و ... باشیم در دل طبیعت قرار داریم، ما انسانیم، علاوه بر اینکه درون طبیعت قرار داریم رو به رویش هم هستم، با آن چالش و در معنا و حقیقتش سوال داریم.
سلیمانی در بررسی کتاب گفت: این کتاب کیفرخواستی علیه معنا و حقیقت است. واقعا اولین سوالی که هر فرد در طول زندگی از خود میپرسد این است که معنای این زندگی چیست، همان سوالی که هایدگر میپرسید. تراژدی وضعیت آدمی این است. هنرسون در شاه باران به دنبال خرد و فرزانگی است و پیشرفت بشر نتوانسته برای سوالات اساسی پاسخی پیدا کند. والتر بنیامین جملهای بیان کرد «رستگاری نه در گریختن که درماندن است» هنرسون وقتی دوباره از صحرای آفریقا باز میگردد به همین نتیجه میرسد که رستگاری در ماندن است، که شاید نزدیکترین عبارت به صوفی گری است.
این منتقد با اشاره به این سال بلو، خلاف داستاننویسهای جهان مدرن که انسانهای معمولی را وارد داستان خود میکنند، در تمام داستانهایش دنبال انسانهای ویژه، بیقرار، تنومند از نظر جسمانی میگردد، گفت: این انسان ویژه را قهرمان داستان میکند و به نوعی میشود گفت، هندرسون نوعی دنکیشوت مدرن است. نوعی دیوانگی در او هست. ماجراجو، شکست خورده و رویاپرداز است.
وی افزود: شرارت و بلاهت آدمی موضوع طنز این نوشتار است. تقریبا میتوان گفت نویسندگان مرگ و عشق را دستمایه طنز قرار نداده اند ولی جدیدا این موارد هم هست. در این کتاب هندرسون انسانی است که به نوعی بلاهت در خود دارد، کتاب رمانی طنز میشود و نویسنده فرم سفر را برای آن انتخاب کرده است.
در ترجمه گاهی مترجم باید نامرئی باشد
عباس مخبر در دو بخشِ رمان سال بلو و ترجمه عبدالله نژاد نظر خود را ارئه کرد. او گفت: به رمان سال بلو از زاویههای مختلف میتوان نگاه کرد و منتقدین دیگر هم در جاهای دیگر دنیا درباره این رمان بحث کرده اند. این رمان گونه کلاسیک سفر قهرمان است. در اسطوره قهرمانی داریم که سفر میکند و با دستاوردی برمیگردد. درباره سفر قهرمان دو- سه مدل مدون هست، این کتاب را میتوان بر اساس مدلی که بعد از آن شکل گرفت، در سه مرحله عزیمت، تشرف و بازگشت تقسیم کرد؛ هر کدام از این مراحل به مراحل ریزتری تقسیم میشوند.
او با بیان اینکه درباره ترجمه عبدالله نژاد، دو نظریه کلی درباره ترجمه دارد، توضیح داد: یکی اینکه دو اصطلاح داریم که کتاب یک نویسنده خارجی را باید بومی یا خارجی سازی کنیم ؟ میخواهیم خواننده ایرانی را به سر سفره نویسنده خارجی ببریم یا میخواهیم نویسنده خارجی را بر سفره خواننده ایرانی بیاوریم؟ ما میخواهیم ترجمهای ارائه دهیم که فارسی روان و سلیس باشد یا ترجمهای که تا حد امکان فرهنگی که کتاب از آن نوشته شده را داشته باشد.
مخبر افزود: گرایش غالب در انگلیسی و فارسی ترجمه روان است که در آن مترجم نامرئی باشد و حس کنید متنی میخوانید که به فارسی نوشته شده باشد. ترجمه نوع دوم در انگلیسی و فارسی به عنوان نوع قالب جا افتاده است و انصافا مترجم این کتاب، از عهده این کار بر آمده اند و هرجای آن را تصادفی بخوانید، از روان بودن ترجمه لذت میبرید.
این منتقد روشی میانه در ترجمه را پیشنهاد گرد و گفت: به نظر من بهتر بود ترکیبی این دو مدل کار شود، ترجیح میدهم ترجمه فارسی روان باشد ولی حرفهایی به زبان یک قهرمان امریکایی باشد. بومیسازی و کاری که عبداللهنژاد کرده از ضرب المثلها و اشعار فارسی استفاده کرده، در جایی از متن درست است و جایی نه. در برخی از قسمتها از ابیات حافظ یا اصطلاحهای محلی خراسانی استفاده کرده است.
اهمیت آثار سال بلو در ترکیبی بودن سبک نوشتنش است
مجتبی عبداللهنژاد، با اشاره به اینکه منتقدان آثار سال بلو را از زوایای مختلف بررسی میکنند، گفت: برخی کتابهای او را سفرنامه،عاشقانه و رمانتیک میدانند، باید گفت کار ترکیبی از اینها است اهمیت کار سال بلو این است که ترکیبی از سبکهای مختلف است. میل بازگشت به طبیعت رویکردی رمانتیک است، بنابر تلقی از واقعیت، کتاب پست مدرن، تفسیر روانشناختی از ذهن و روح بشر است که همه این ویژگیها در نوشتار سال بلو وجود دارد.
عبداللهنژاد با بیان پیوستگی طنز و فلسفه، اظهار داشت: طنز و فلسفه به نوعی اختلالی است که بشر در درک ظاهری خود از امور ایجاد میکند. این کار طنزی است که به معنایی فلسفی است. کتاب نثر رنگارنگ و شاعرانه ای دارد، پر از تلمیح است که کتاب را جالب کرده است.
وی با بیان اینکه ترجمه از روی نظریه را درست نمیدانم، افزود: مترجم خود روش ترجمه را انتخاب میکند، بعدها افرادی آن را دسته بندی میکنند. معتقد نیستم که باید زبانی انتخاب کنیم که برای خواننده نامانوس باشد و ویژگی هایی از زبان اصلی را منتقل کند. تقریبا برای بیشتر تعابیری که به کار بردم سعی کردم که محلی نباشد، متاسفانه پیکرهای از متون فارسی به عنوان منبع نداریم.