همه مجموعه ها - فرهنگ و ادب
جایزه نجفی در صدد تشویق مترجمان جوان است
تاریخ انتشار : 96/11/11 ساعت 13:44

دومین جایزه ترجمه استاد ابوالحسن نجفی به محمد همتی برای ترجمه کتاب «مارش رادتسکی» نوشته یوزف روت اهدا شد.

به گزارش رویداد فرهنگی، مراسم اهدای دومین جایزه ترجمه استاد ابوالحسن نجفی روز سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه با حضور ضیاء موحد، حسین معصومی همدانی، علی عبداللهی، علی‌اصغر محمدخانی و دیگر اعضای هیئت داوران در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

جایزه برگزیده این دوره به محمد همتی برای ترجمه کتاب «مارش رادتسکی» نوشته یوزف روت اهدا شد. این رمان یکی از معروف‌ترین آثار روت است که به داستان شکل‌گیری و فروپاشی امپراتوری اتریش-مجارستان می‌پردازد.

به غیر از لوح تقدیر، پنج سکه بهار آزادی به برگزیده اهدا شد. گفتنی است آبتین گلکار یکی از این سکه‌های بهار آزادی را تهیه کرد است.

 

اثر همتی از بین 6 نامزد نهایی انتخاب شد

علی‌اصغر محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب در ابتدا این جلسه گفت: دوم بهمن امسال دومین سالگرد استاد ابوالحسن نجفی است و ما از سال گذشته تصمیم گرفتیم که به نام ایشان جایزه‌ای به مترجمان برجسته اهدا کنیم.

وی درباره نجفی عنوان کرد: نجفی مترجی، زیان‌شناس، ویراستار و کاشف استعدادهای ادبی بسیاری بود. او حق بزرگی در زبان فارسی دارد. چند کتاب بو مانند غلط ننویسیم نمونه‌هایی از کار بزرگ ایشان است. حوصله و پشتکار برجستگی خاصی به کار او می‌داد که آثارش را بیشتر نمایان می‌کند. وی همچنین در ادبیات تطبیقی صاحب‌نظر و آثار بود.

محمدخانی ادامه داد: نجفی همچنین نقشی در تربیت نویسندگان و مترجمان داشت و جای خالی او در این دو سال بسیار محسوس است.

معاون فرهنگی شهر کتاب درباره کتاب‌های ارسالی به دبیرخانه این جایزه نیز توضیحاتی ارائه کرد: حدود 100 کتاب به دبیرخانه رسید که از بین آنها 6 اثر به بخش نهایی رسیدند. از بین کتاب‌های ارسالی 63 عنوان ادبیات انگلیسی بودند، 13 کتب فرانسوی، سه کتاب آلمانی، چهار کتاب ترکی، دو کتاب روسی و از چند زبان دیگر نیز یک کتاب ارسال شدند.

وی افزود: برای زبان‌های مختلف ما از صاحب‌نظران آن زبان که خارج از هئیت داوران بودند کمک گرفتیم. کتاب برگزیده به غیر از داوران توسط چهار مترجم دیگر نیز مقایسه شده است.

محمدخانی همچنین از اهداف این جایزه سخن گفت: هدف ما این است که با این جایزه مترجمان جوان‌تر را تشویق کنیم. در واقع جایزه نجفی قصد دارد تا استعدادهای جوان را کشف کند. از سال آینده جایزه‌ای به کارنامه یک مترجم نیز تعلق می‌کیرد. همچنین آثار برگزیده برای کتابخانه‌های خریداری می‌شوند.

وی در پایان ابراز امیدواری کرد که فضای نقد ترجمه در ایران شکل بگیرد.

 

ضیا موحد گلشیری را کشف کرد

ضیاء موحد در بخش بعدی این جلسه یادی از ابوالحسن نجفی کرد. وی نجفی را فردی با پشتکار خواند که انتقادپذیر بود. موحد گفت: ارزش‌های اهل فرهنگی در سهمی است که در پیشبرد آن داشتند. نجفی از این منظر کم‌نظیر بود. نجفی عاشق داستان بود و انتخاب‌های او در ترجمه آثار فرانسوی و ایرانی از این عشق و سلیقه می‌گوید. او در بسیاری از مجلات معتبر ادبی مانند صدف و سخن ویراستاری می‌کرد ولی هیچگاه در این باره صحبت نمی‌کرد.

موحد نجفی را فردی داسنت که همیشه برای اشنایی با نویسندگان پیش‌دستی می‌کرد و اشتباهاتشان را بدون تعارف به آنها منتقل می‌کرد. همچنین موحد ار تاثیر نجفی بر چند نویسنده مانند گلشیری گفت: نجفی معلم نویسندگی گلشری بود. او از کسانی که فقط چشم به غرب دارند و به نویسندگان داخلی توجه نمی‌کنند دلگیر بود.

 

«مارش رادتسکی» داستان پادگانی نیست

در بخش بعدی جلسه حسین معصومی همدانی کتاب «مارش رادتسکی» را تفسیر و تحلیل کرد. وی گفت: این رمان بیشترش در یک پادگان می‌گذر ولی داستان پادگانی نیست. داستان یک خانواده هم نیست با اینکه ما رد پای یک خانواده را در آن می‌بینیم. این رمان داستان یک امپراتوری و فروپاشی آن است.

وی افزود: این رمان برخلاف آنچه برخی منتقدان می‌گویند حتی رمان تاریخی هم نیست. وقایع آن ذیل هیچ شخصیت تاریخی نمی‌گذرد و نویسنده مکانی خیالی را درست کرده که از واقعیات تاریخی بهره می‌برد.

در ادامه همچنین سعید فیروزآبادی و علی عبداللهی که هر دو مترجم هستند درباره این کتاب و ترجمه محمد همتی سخن گفتند. علی عبداللهی این ترجمه را «حادثه‌ای در زبان فارسی» خواند و فیروزآبادی انتخاب مترجم را ستود و این کتاب را بهترین اثر روت خواند. فیروزابادی گفت:  مقدمه کتاب فوق‌العاده و هوشمندانه است که سال‌شماری از نویسنده به خوانندگان ارادئه می‌دهد. همچنین پانوشت‌ها بسیار دقیق انتخاب شده‌اند.

 

هیچ مترجمی قصد مترجم شدن را ندارد

همتی در پایان بعد از دریافت لوح تقدیر و جایزه از هیدت داوران گفت: فکر می‌کنم اگر از تمام مترجمین در دوران تحصیل می‌پرسیدیم که می‌خواهید چه‌کاره شوید نمی‌گفتند مترجم. آنچه من را به ترجمه علاقه‌مند کرد بیشتر از شناخت فرهنگ دیگری، شناخت فرهنگی ایرانی بود. مترجمی کار جان‌فرسایی است و من این را به خوبی دریافتم.

وی درباره ترجمه «مارش رادتسکی» گفت: آنچه من را به ترجمه این کتاب واداشت، صفحات اولیه این کتاب بود، جایی که یک تنفر از طبقه معمولی ناگهان یک اشراف‌زاده می‌شود.

 

وی در پایان بخشی از مقدمه کتاب را خواند. 



نظرات کاربران

ارسال