در نشست نقد و بررسی سه جلد از مجموعه زیباییشناسی هنر رئیس انجمن آثار و مفاخر از فقر دانش در حوزه زیباییشناسی هنر در ایران گفت.
به گزارش رویداد فرهنگی، نقد و بررسی سه کتاب از مجموعه زیباییشناسس که به معماری، نقاشی و فیلم اختصاص دارد روز سهشنبه 15 اسفندماه با حضور حسن بلخاری؛ رئیس انجمن آثار و مفاخر، اسماعیل بنی اردلان؛ استاد دانشگاه وعبدالله سالاروند، مترجم این مجموعه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
این مجموعه که توسط نشر نقش جهان به چاپ رسیده است به موضوع زیباییشناسی در هنرهای مختلف میپردازد و توضیحی بر سیر فلسفه زیباییشناسی هر هنر در جهان غرب ارائه میکند. دو کتاب دیگر این مجموعه که به ادبیات و موسیقی میپردازد به زودی به چاپ میرسد.
در ابتدای این جلسه سالاروند درباره هر کتاب توضیحی مختصر داد. سالاروند درباره کتاب زیباییشنای فیلم گفت: این کتاب که نوشته کاترین تامسون جونز است ما را با سیر تحول نظریههای موجود درباره فیلم آشنا میکند. ما در این کتاب با دورههای مختلف نظریههای فیلم آشنا میشویم.
وی ادامه داد: در ابتدا بزرگترین چالش نظریه فیلم که هنری مدرن محسوب میشود، اثبات کردن وجه هنر بودن آن بود. منتقدان میگفتند چون فیلم کاری گروهی و فنی است نمیتواند هنر باشد. در اوایل قرن بیستم که فیلم به وجود آمد فیلسوفان و نظریهپردازان وارد عرصه شدند و تلاش میکنند هنر بودن فیلم را بر کرسی بنشانند.
سالاروند اضافه کرد: در دوره بعد که ساختارگرایی نام دارد هنر بودن فیلم ثابت شده است و حال نظریه پردازان به مباحث ساختاری زیباییشناسی میپردازند. و در دهه 80 میلادی یک تحول دیگر رخ میدهد که اینبار بیشتر به تماشاگر و تجربه فیلم دیدن توجه میشود.
این مترجم درباره کتاب زیباییشناسی معماری گفت: نویسنده این کتاب، دوارد وینترز جایگاه رفیعی در معماری دارد و چند مدخل مهم درباره فلسفه تئوری معماری نگاشته است. در معماری دو تحول اساسی رخ میدهد. یکی تحول از کلاسیسیسم به مدرنیسم و دیگری شکسته شدن مدرنیسم با پیشروی معماران آوانگارد بود که سعی داشتند به مدرنیسم روحی انسانی دهند و از کارکردگرایی مفرط فاصله بگیرند.
وی در پایان درباره کتاب نقاشی گفت: در نقاشی هنر کارش نسبت برقرار کردن با واقعیت است. اینکه هنرمند میخواهد بازنمایی دقیق و مبهم از واقعیت را انجام دهد یا از خیال و رویا استفاده کند. تا قبل از مدرنیسم این اعتقاد وجود داشت بر مبنای نظریه تقلید (میمیسیس) افلاطون که هنرمند باید موبهمو واقعیت را خلق کند ولی بعد از مدرنیسم نقاشان از احساسات و آرزوهای خود نیز در اثرشان استفاده کردند.
زیبایی یک امر کاملا فلسفلی است
در ادامه حسن بلخاری درباره این مجموعه گفت: معمولا در جهان هنر آئستتیک (زیباییشناسی) و فلسفه هنر با هم استفاده میشوند و بعضا حتی مترادف به حساب میآید. تفاوت این دو در این است که فلسفه هنر به فاعل و خلق هنر مربوط میشود ولی زیباییشناسی به حوزه درک و لذت بردن از اثر هنری و ناظر آن مربوط میشود.
وی افزود: نقطه وصلی که میان خالق و ناظر هنر وجود دارد در زیباییشناسی رخ میدهد. در نقطهای هنرمند به ناظر تبدیل میشود و اگر این اتفاق نیافتد نمیتواند خلق را انجام دهد.
رئیس انجمن آثار و مفاخر ایران عنوان کرد: ما در ایران از جهان نظری به مرزی میان فلسفه هنر و زیباییشناسی نرسیدیم. در حوزه نظریه زیباییشناسی ما بسیار فقیر هستیم. نه به این معنا که در ایران کسی در این باره سخن نگفته است. بسیاری از عالمان ما در باب زیباییشناسی نوشتهاند، مثلا درباره رنگ، ولی همه نظریهها در خدمت الهیات بودهاند و کارکرد هنری نداشتهاند. ما در این قلمرو عاشقی کردهایم و حوزه نظری را جدی نگرفتهایم.
در نظریههای زیباییشناسی در ایران آشفتگی وجود دارد
سخنران پایانی این جلسه اسماعیل بنیاردلان، استاد دانشگاه تهران بود. وی با انتقاد از ترجمههای حوزه زیباییشناسی گفت: در این حوزه ترجمه خوب کم داریم. یا ترجمه خوب نیست، یا انتخاب کتاب. ما کتابی نیاز داریم که از یک نقطه شروع کند و با ارائه مقدماتی آن را به پایان برساند.
وی افزود: یکی از مشکلاتی که در این حوزه در دانشگاهها داریم آشفتگی مطالب است. دانشجویانی که هنر میخوانند آن را به صورت فنی یاد میگیرند و در دوره ارشد با فقدان دانش فلسفی روبهرو میشوند. این مجموعه از نویسندگان مسلطی برخوردار است که نقطه قوت آن است. نویسنده دقیقا میداند از کجا شروع کند و چگونه موضوع را مطرح کند. این کتاب سوالات خوبی را مطرح میکند و سپس آنها را پاسخ میدهد.
بنیاردلان در پایان گفت: در مورد بحث آئستتیک و فلسفه هنر باید بگویم برای افلاطون زیبایی اخلاق و باطن است. این کلمه هم از زمان کانت باب و به این صورت رایج شد.
- شهر کتاب /
- نقد و بررسی /