دومین روز همایش «سعدی و پترارک» روز چهارشنبه، ۲۹ فروردین ماه با حضور سعدی پژوهان و اساتید ادبیات ایتالیایی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
به گزارش رویداد فرهنگی، اولین روز این همایش با حضور و سخنرانی مایورو کنجاتوری، سفیر ایتالیا؛ رافائل ماریلو، استاد ایتالیایی؛ میرجلال الدین کزازی؛ کورش کمالی سروستانی؛ فائزه مردانی، سعدیپژوه؛ نسرین فقیهملکمرزبان، استاد دانشگاه الزهرا؛ فاطمه عسگری، استاد زبان ایتایایی و ایمان منسوببصیری روز سه شنبه، ۲۸ فروردین ماه برگزار شده بود.
اولین سخنران روز دوم این همایش، فرح نیازکار در مورد سعدی و پترارک: جانمایه غزل، جوهره سونت صحبت کرد. وی به اشتراکات اشعار دو شاعر پرداخت و خروج از دنیای انتزاعی و ورود به دنیای واقعی، تضاد میان عقل و عشق و .... را از جمله این اشتراکات برشمرد.
وی با تقسیم بندی عقل به عقل معادی و عقل معاشی، عقل معاشی را همان عقل منفعت طلب و سودجو عنوان کرد که با رو به رویی با عشق، تضاد اتفاق می افتد. عقل معاشی انسان را درگیر دلشورهایی می کند و بسیاری از مرزها را می شکند. پس از گذز از مرزها عشق بر عقل مادی غلبه میابد. در نقطه بعدی به واسطه جدایی و فراغ، غم ها و اندوه ها ایجاد می شود. پس از تحمل غم عشق ملامت های دوستان و آشنایان آغاز می شود و عاشق پس از تحمل آن ها به نقطه پایداری دست میابد و به دوام در عشق می رسد.
نیازکار این مراحل را اشتراکات سونات های پترارک و غزلیات حافظ دانست و سپس به عناصر مشترک اشعار دو شاعر اشاره کرد و برای مثال از تکرار چشم معشوق در اشعار آنان (۳۶۱ بار در غزلیات سعدی و ۲۷۰ بار در اشعار پترارک) نام برد.
مهدی سالاری نسب به دسته بندی میراث سعدی پژوهی پرداخت. به گفته او تحقیق بر روی هر اثری می تواند دارای دو وجه بررسی صوری و استفاده از امکانات زبانی اثر و بررسی معنا و اندیشه آن انجام شود. اگر بخواهیم نکات جدیدی را که یک شاعر در دستور زبان فارسی وارد کرده بررسی کنیم، می بینیم بیشترین کار توسط سعدی انجام گرفته است.
طبق توضیحات وی جهان بینی و هستی شناسی، نگاه شخصی به افراد و بینش اخلاقی، بینش اجتماعی و سیاسی و بینش ایمانی و دینی می تواند مورد بررسی قرار بگیرد. در اشعار سعدی بیش از همه باید بینش اخلاقی، سیاست و اجتماع را مورد بررسی قرار داد. سعدی نکات هستی شناسی و معرفت شناختی خود را چندان بیان نمی کند به همین دلیل کمتر مورد بررسی قرار گرفته است در حالی که حافظ در غزلیات خود بیشتر در مورد هستی شناسی و معرفت شناختی صحبت می کند.
به گفته وی سعدی در باب اول بوستان و گلستان مباحثی سیاسی و اجتماعی را خطاب به پادشاهان بیان داشته است.
سالاری نسب در ادامه به مسئله «سهل و ممتنع» در اشعار سعدی اشاره کرد و با مقایسه آن با کلمه «عزیز» در قرآن که به مانع به معنی بازداشتن و بی همتایی و سخت ترجمه شده است، ممتنع بودن را با داشتن این صفات یکی دانست.
وی در ادامه به مسئله تصوف و سعدی اشاره کرد و با بیان اینکه امین الدین شیرازی که در زمان بین سعدی و حافظ میزیسته اشاره ای به اشعار سعدی نداشته است، چنین استنباط کرد که اشعار سعدی در میان اهالی خانگاه خوانده نمی شد و متصوفه در اشعار خود کاری با سعدی نداشته اند بلکه اهالی مدرسه اشعار او را می خوانده اند.
شیده احمدزاده، استاد زبان و ادبیات انگلیسی نوستالژی پترارک در غزلیات شکسپیر را مورد بررسی قرار داد. به گفته او پترارکیسم ۲ قرن در اروپا تاثیرگذار بوده و شکسپیر در پایان عصر رنسانس و دوره پساپترارکیسم از وی تاثیر و وام گرفته است. پترارک نیز متاثر از سنت شعر نویسی قرون وسطی یعنی شعر تروبادوری بوده است.
طبق توضیحات او اشعار پترارک دارای یک ایدئالیسم انسانی، ستایش و پرستش خدایی نسبت به معشوق و ارزشمندی نسبت به احساسات خود است. در قرن ۱۵ مسیحیت در مقابل تروبادور قرار می گیرد و عشق الهی را مطرح می کند و موضوع پرستش یک معبود با خصوصیات غیر انسانی به وجود می آید. اشعار پترارک هم ایدئالیسم انسانی و هم ایدئالیسم معنوی دارد و این ویژگی او را از کسانی مانند دانته جدا می کند. شاعران انگلیسی قرن ۱۶ و همینطور شکسپیر از وی بسیار تاثیر گرفته اند.
او در ادامه با اشاره به مضمون جاودانگی به عنوان یکی از عناصر اصلی شعر تغزلی گفت که جاودانگی در اشعار شکسپیر نوع آوری دارد ولی روح اصلی ایدئالیسم انسانی پترارک را حفظ می کند. اولین نوع آوری استعاره زایش است. یعنی عاشق سعی دارد معشوق را ترغیب کند در کالبد دیگری زیبایی خود را حفظ کند. یعنی بازتولید که بسیار مورد نقد قرار گرفته و آن را به کاپیتالیسم و اومانیسم ربط می دهند. در استعاره شعر سعی می کند معشوق را در شعر بازتولید کند یعنی اکتفا به زیبایی درونی او می کند. بازتولید جسم جای خود را به بازنمایی می دهد. سپس به خاطره می رسیم و استعاره زایش و شعر تکرار نمی شود. در خاطره در مورد آنچه بازمانده عشق است صحبت می شود و شاعر به شکل مازوخیستی خود را می کشد (مثل گفتن بعد از مرگ من...) تا خاطره چیزی که از عشق باقی مانده جاودانه شود.
به گفته او چالش این مضامین مهم است چون اگر مثلا مضمون زایش در تمام غزل تکرار می شد شغر پترارکی بود ولی در اشعار شکسپیر، شعر بعد از چند بیت سمت و سوی دیگری می گیرد و زایش اتفاق نمی افتد. سبک پترارکی و مضامین ایدئالیستی را در شعر شکسپیر می بینیم ولی از جایی دچار تزلزل می شود چراکه ایدئالیسم در قرن ۱۶ جایی ندارد.
طبق توضیحات احمدزاده در شعر پترارک بازنمایی، بصری و قابل لمس است و بین عاشق و معشوق فاصله ای وجود ندارد ولی بعد از او تمام شاعران دچار بازنمایی کلامی می شوند و حرکت مضمون جاودانگی در اشعار شکسپیر نشان دهنده چگونگی ایجاد این شکاف و تبدیل بازنمایی بصری به کلامی است.
میترا مظاهری پژوهشی تطبیقی در باب عناصر سنتهای عاشقانه غزل سعدی و سوناتهای عاشقانه پترارکی ارائه داد. او که پایاننامه ای در این باب نوشته است، با اشاره بر وجود سه عنصر عشق، عاشق و معشوق در اشعار عاشقانه، با توضیح ویژگی های ظاهری، خصلت و خوی و تقابل و تعامل، در مورد ویژگی های معشوق و عاشق در اشعار هر دو شاعر صحبت کرد و شاهد مثال هایی از اشعار آنان آورد.
سعید حمیدیان سخنرانی در مورد سخنانی ناگفته یا ناشکافته درباره غزل سعدی ایراد کرد. او گفت که سعدی نسبت به قرن گذشته در حال حاضر محجور افتاده است و در رده بعد از حافظ قرار می گیرد در حالی که هر دو در یک رده قرار دارند. سعدی دارای سبک وحدت موضوع است ولی در حداکثر ۵۰ غزل حافظ ۲ یا چند مضمون وجود دارد و گاهی ابیات مستقل هستند.
او با تمجید از محمد علی فروغی به دلیل جمع آوری کلیات سعدی، از عدم درک برخی اشعار معنوی سعدی توسط وی انتقاد کرد و گفت نهایتا در ۱۰ درصد غزل سعدی مضامین اجتماعی سیاسی مطرح شده و یا عشق زمینی است.
او دلیل این اشتباه را استفاده سعدی از سبکی که در آن عشق با احساسات انسانی توصیف شده و برگرفته از قصیده است دانست.
در ادامه این همایش نویسندگان زهرا زواریان، فرشته نوبخت، الهام فلاح در مورد آموخته های خود از سعدی گفتند. آنان با انتقاد از عدم اجازه نوشتن در مورد عشق و توصیف آن آنگونه که در اشعار بزرگانی همچون سعدی وجود دارد، عنوان کردند که اگر مسئله سانسور و دریافت مجوز نبود و نویسندگان می توانستند مانند گذشتگان در مورد عشق زمینی و عشق الهی بنویسند مسلما کتاب های مولفان امروزی نیز با اقبال رو به رو می شد.