کتاب «چگونه بر جهان حکومت کنیم؟ راهنمای دیکتاتور بلند پرواز» نوشته آندره د گیلوم و ترجمه حسین یعقوبی توسط انتشارات مرواریدبه چاپ رسید.
به گزارش رویداد فرهنگی، قدرت، در جهان امروز در ذهن افراد لیبرال و طرفداران شفافیت سیاسی تصویری منفی دارد. بعضی ها میگویند قدرت باید تقسیم شود، میگویند قدرت زیاد در دست یکی نفر چیز بدی است، قدرت شخصیت افراد را به شکل نامطلوبی تغییر میدهد، قدرت اخ است و چنین است و چنان و قس علی هذا، اما خیلی این حرفها را جدی نگیرید، تنها آدمهای ناتوان و بیجربزه از این حرفها میزنند. کسانی که قدرت دارند میدانند که زندگی بدون قدرت هیچ است، بیمعنا است. بدون قدرت هیچ چیز نیستید. در تندباد حوادث مثل بیدی هستید که با هر بادی میلرزید و احتمالش هم هست که کلا ریشه کن شوید. اما با قدرت شما چیز میشوید، همه چیز. آدمی که میتواند دنیا را عوض کند.
کسی که آرزو دارد از او اطاعت کنند، ابتدا باید بداند چگونه دستور دهد.
نیکولو ماکیاولی
قسمتی از متن کتاب
پارانویا: دوست مستبد
اصلا و ابدا تحت هیچ شرایطی دچار این توهم نشوید که به قدرت رسیدن شما مترادف امنیت شماست و جانتان دیگر در خطر نیست. تازه حالا وقتش است که با یک حقیقت ترسناک مواجه شوید. هرکس که دور و بر یا دور از شماست، تهدیدی برای شماست. غذای شما ممکن است مسموم باشد. محافظ شما ممکن است آدمکش باشد و محرم اسرار شما و معتمدان شما ممکن است جاسوس باشند. آگاهی از این که زندگی شما و مهمتر از آن قدرتتان هر لحظه در خطر از دست رفتن است، حقیقتی آزار دهنده، اما مفید است. شما همیشه باید در حالت حمله و آماده باش باشید و به هیچکس اعتماد نکنید؛ بهخصوص امثال ریموند مرکادر لابد میپرسید این بابا کی هست؟
ریموند مرکادر یک کمونیست اسپانیایی بود که از طرف استالین مأمور ترور تروتسکی شده بود (امیدوارم تروتسکی را دیگر بشناسید. نمیشناسید؟ همان رقیب سیاسی استالین که به مکزیک گریخت) مرکادر با هویت جعلی و به عنوان یک دانشجوی شیفته نوشتههای تروتسکی به او نزدیک شد و از آن کلک قدیمی استفاده کرد: «استاد بیاین ببینید تو این مقاله چی نوشتن!» و وقتی استاد خم شد تا ببیند در مقاله چه نوشته اند، با یخ شکنی که در جیبش مخفی کرده بود صاف زد وسط ملاج استاد.
تروتسکی چند روز بعد به خاطر شدت جراحت مرد. مرکادر چند وقت در مکزیک آب خنک خورد و در بازگشت به شوروی از استالین مدال شجاعت و نشان قهرمان ملی گرفت.
لابد فکر میکنید که چنین شرایطی باعث میشود که پاک از خواب و خوراک بیفتید و بعد از گذشت یکی دوماه، عطای قدرت را به لقایش ببخشید. امنیت و آسایش روح و جسم بر قدرت ارجحیت دارد؟ برای رهبران ضعیف بله، شاید. برای قدرتمندان هرگز. هرچند که هرکس باید در نظر شما مظنون باشد، اما برخورد شما با آنها باید حرفهای باشد. شما از هر شیوهای برای کشف حقیقت استفاده میکنید و از افشای ماهیت واقعی کسانی که آن چیزی نیستند که وانمود میکنند، لذت میبرید.