کتاب «هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند، زیست با استفاده از خرد فلاسفه بزرگ» نوشته دانیل مارتین کلاین و ترجمه حسین یعقوبی توسط نشر چشمه به چاپ رسید.
به گزارش رویداد فرهنگی، سفری جذاب به جهان فلسفه با چاشنی طنز. دانیل کلاین نویسنده کتابهای پرفروشی چون «سفر با اپیکور» و «افلاطون و پلاتیپوس به یک بار میروند»، در ایام جوانی و زمانی که در دانشگاه هاروارد فلسفه میخواند، به امید اینکه از طریق آرای فلاسفه به بهترین شیوه زیستن و زندگی پی ببرد، جملات قصار فلاسفه محبوبش را در دفترچهای مینوشت. نیم قرن بعد کلاین در فصلهایی موجز و خواندنی جملات این دفترچه را بازنویسی کرد و تاثیر این اندیشهها را بر زندگی شخصی و جامعه پیرامونش تحلیل کرد. در این کتاب از ارسطو، بیکن و نیچه گرفته تا سارتر، کامو و ویتگنشتاین، در یک گشت فلسفی-تفریحی، به مسائل فلسفی درون و بیرون زندگی میپردازد.
قسمتی از متن کتاب
زندگی مانند پاندولی است که مدام بین رنج و ملال در نوسان است.
آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی (1860-1788)
بله، قبول میکنم که خیلی وقتها من هم مثل خیلیهای دیگر محتاج دریافت یک دوز بدبینی هستم. به خصوص در یک دوران سخت وقتی درگیر یک مشکل لاینحل مخپیچ هستم. به قول روانکاوان، اینکه فکر کنی وقتی زندگی برای من گند و گه است، برای عالم و آدم گند و گه است، یک جور سم شیرین ذهنی است. در چنین حالتی چه کسی بهتر از استاد و خدای مالیخولیا- آرتور شوپنهاور- را میتوانید پیدا کنید؟ درست خاطرم نیست که چه موقع این را در دفترچه یادداشتم نوشتم اما مطمئنا در یکی از آن دورههایی بود که احساس میکردم زمین و زمان دست به دست هم داده اند تا مرا به زمین بزنند.
باورش سخت است ولی یک جورهایی شوپنهاور یک لذتگرا محسوب میشود چون شادی و خرسندی را هدف اصلی زندگی میدانست. خوب البته از طرف دیگر معتقد بود دستیابی به این هدف عملا ناممکن است. درست مثل اپیکور، آرتی هم شادی و لذت را در غیبت رنج و ترس میدید و باز هم مثل اپیکور، او معتقد بود که کاستن آرزوها و انتظاراتمان شیوه قطعی شکست و تضعیف غمها و حرمانهایمان است و میگفت «ایمنترین شیوه برای خیلی بدبخت نبودن این است که انتظار نداشته باشیم خیلی خوشبخت شویم.» (دقت کنید! شوپنهاور از کلمه بدبخت و بیچاره استفاده میکند نه مثلا ناشاد و غمگین.)
او در کتاب معروفش «جهان و اراده» مینویسد: «کوتاهی عمر که اغلب مایه تاسف است، شاید بهترین نکته آن باشد.»
و در کتاب «بیهودگی وجود» اشاره میکند:
زندگی بشر نوعی اشتباه است. حقیقت این ادعا آشکار و بدیهی است، اگر تنها توجه کنید که انسان ترکیبی از نیازها و ضرورتهایی است که به سختی ارضا میشوند و هنگامی که ارضا میشوند تبدیل به مسائل ملالآور و خسته کننده میشوند. دلیل واضح بر اینکه وجود و هستی هیچ ارزش واقعی و حقیقی در خود ندارد.
- معرفی کتاب /
- فلاسفه /
- زندگی /
- شوپنهاور /
- دانیل مارتین کلاین /
- حسین یعقوبی /
- نشر چشمه /