همه مجموعه ها - فرهنگ و ادب
کتاب «دیدار در کوالالامپور» ادبیاتی است که به آن نیاز داریم+فایل صوتی
تاریخ انتشار : 96/07/20 ساعت 15:19

با  خواندن این کتاب می‌توان خواننده را دوباره به صحنه کتابخواندن کشاند تا بتوانند با خواندن سرگرم شوند و از آن لذت ببرند.

به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، نشست نقد و بررسی کتاب «دیدار در کوالالامپور» چهارشنبه نوزدهم مردادماه در دفتر نشر چشمه برگزار شد. ابتدای این نشست ناصر قلمکاری نویسنده کتاب قسمتی از متن را برای حضار خواند.

بلقیس سلیمانی، نویسنده و منتفد ادبی با بیان اینکه کتاب «دیدار در کوالالامپور» را در یک نفس خوانده است، گفت: این نوع کتاب‌ها برای بدنه خوانندگان ادبیات داستانی ایران لازم و ضروری است. از آنجا که به بن‌بست رسیده‌ایم و شکایت از نبود خواننده داریم، این نوع از کتاب‌ها را لازم می‌دانم تا خواننده را دوباره به صحنه کتابخواندن بکشانیم تا بتوانند با خواندن سرگرم شوند و از آن لذت ببرند.

این نویسنده در ادامه به تفصیل توضیح داد که «این کتاب چه نیست؟»: در وحله نخست این رمان، آپارتمانی (نوعی از رمان‌نویسی که از دهه هفتاد به بعد به خصوص در دهه 80 رواج یافت ادبیاتی که پایه و مبنایش بر رابطه و نسبت‌های کوتاه مدت با شبکه ارتباطی محدود است و سریع از هم می‌پاشد) نیست. مایه اصلی کتاب برپایه خیانت است و در فضای محدود و با جزئیات فراوان نوشته شده است. خواننده ما شاید دیگر نتواند چنین رمان‌هایی را تاب بیاورد که خطوط کلی یک عصر یا زمانه و جامعه را ترسیم نمی‌کنند و در لاک خود می‌خزند. ما تقریبا تربیت شده ادبیات داستانی دیکنزی هستیم که دوره یا عصری خطوط اصلی جامعه را ترسیم می‌کرد از بزرگ علوی تا جلال آل احمد، احمد محمود و محمود دولت آبادی که تنه اصلی ادبیات رئالیستی را تشکلی می‌دهند عضو این دسته از نویسندگان هستند.  

سلیمانی ذوق خوانندگان ادبیات داستانی ایران شکل گرفته از ادبیات رئالیستی (اجتماعی نگار و نه به معنای وسیع آن) اعلام کرد و افزود: دلیل پس زدن ادبیات آپارتمانی نیز همین است. از دلزدگی متافیزیکی هم در این رمان خبری نیست. از روشنفکری که آنچه بر خود گذشته و دهلیزهای ذهنی خود را واکاوی می‌کند دیگر خبری نیست. در ایران و جهان این نوع ادبیات بسیار زیاد است و به حد اشباع رسیده مخصوصا اینکه نمی‌تواند بدنه ادبیات داستانی را راضی کند.

این منتقد ادبی در ادامه ادبیات را آتش خواند و گفت: ادبیات خوب ادبیاتی است که به قول کافکا مانند تبر به بدن خواننده فرود می‌آید ادبیات ملعون‌شدگان، ادبیات اقلیت، این کتاب این نوع ادبیات هم نیست. به این معنا که جز ادبیاتی که نخبه‌گرایان را راضی کند مطلقا نیست. ادبیاتی هم نیست که جادو کند. ادبیاتی که طبعیت بشری را واکاوی کند هم نیست.

سلیمانی با بیان اینکه کتاب «دیدار در کوالالامپور» را دوست دارد، در توضیح آنچه ادبیات این کتاب هست، گفت: ادبیاتی است که به آن نیاز داریم؛ که خواننده را نگه‌می‌دارد و لذت خواندن را به او می‌چشاند. وظیفه این نوع رمان‌ها بر می‌گردد به وظیفه سرگرم کننده آن که فراموش شده است، بعدها رمان دانش‌های دیگر را به خود می‌افزاید و وظایفی مانند شناخت هستی را وظیفه  خود می‌داند.

 

نویسنده با نگاه تصوری، این کتاب را نوشته است

محسن آزرم، منتقد، نویسنده و روزنامه‌نگار با بیان اینکه در خواندن رمان، موضع نویسنده اهمیت خاصی دارد سخنان خود را آغاز کرد و گفت: اینکه نویسنده داستانی یکدست برای ما تعریف کند که قابلیت تصویری داشته باشد یا داستانی می‌نویسد که تمام جنبه‌های تصویری را به روی مخاطب خود می‌بندد، برای من به عنوان یک مخاطب اهمیت زیادی دارد. اوایل دهه 70 پرونده‌ای در مجله گردون درباره داستان‌هایی که در ایران نوشته می‌شود، کار شد. گله و شکایت دو طرفه بود از فیلمسازانی که گفته بودند که ما به سمت داستان‌نویسی می‌رویم و وقتی می‌خواهیم داستان را در اختیار ما بگذارد از ما کلمه‌ای پول می‌خواهد تا رمان‌نویسانی که معتقد بودند که فیلمسازان و کسانی که در کار تصویر هستند درکی از دنیای ادبیات ندارند. اینکه چه شد در سال‌های بعد این اصطکاک ادامه پیدا کرد از تحمل این جلسه فراتر است.

وی با اشاره به میزگردی که دراواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 با حضور حسین سناپور و فرهاد توحیدی در مجله تجربه برگزارشد، گفت: چه اتفاقی می‌افتد که داستان‌نویسان وقتی می‌نویسند به تصویر فکر نمی‌کنند و فیلم‌سازان هم ایده‌ها را از دل کتاب‌ها می‌دزدند و در قالب فیلم‌نامه جای می‌دهند. به نظر می‌آید در این سال‌ها داستان‌نویسان سعی کردند آگاهانه از دنیای تصویر ببرند و آگاهانه از روایت‌هایی که به درد سینما بخورد فرار کنند. خواندن این کتاب برایم جذاب بود چون خود را کاملا به چشم تماشاگر دیدم و سعی کردم فکر کنم کجای این داستان را می‌توان به فیلم تبدیل کرد. تقریبا به این نتیجه رسیدم که نویسنده با نگاه تصوری این کتاب را نوشته است.

 

رمان در بخش‌هایی بازسازی ایدئولوژی زن ستیزانه را تولید کرده است

سلیمانی در ادامه نشست به بیان دو ایراد از کتاب پرداخت و توضیح داد: خیلی‌ها درباره نظام سرمایه‌داری نوشته اند و کاستی آن را بیان کرده اند. کمی لایه‌های پنهان سرمایه‌داری را ببینند. قلمکاری چیزهایی را نوشته که به وضعیت اقتصادی ایران بر می‌گردد این بیماری اقتصاد ایران رانشان می‌دهد ولی سرشت سرمایه را نشان نمی‌دهد.

وی در بیان دومین ایراد کتاب توضیح داد: رمان به صورتی در بخش‌هایی بازسازی ایدئولوژی زن ستیزانه را تولید کرده است. نویسنده به زنان فرصت نمی‌دهد و نگاه تمسخرآمیز به زن دارد. چرا زن داستان ما (غزل) به ایران باز نمی‌گردد؟ به یک دلیل چون مورد تجاوز قرار گفته است. در ایدئولوژی مردسالارانه زنی که مورد تجاوز قرار گرفته زن طرد شده است. زنی که باید پشت مرزها قرار بگیرد، دیده نشود. برای همین است زنی که مورد تجاوز قرار می‌گیرد یا توسط همسران و پدران و خانواده کشته می‌شود یا خودکشی می‌کند. اصولا باید نفع شوند چون این نظام تحمل چنین چیزی را ندارد چون زن به عنوان کالایی است که باید درون این نظام دست به دست شود و مورد استفاده قرار گیرد.

آزرم در پاسخ به سلیمانی و با اشاره به شخصیت کتاب بیان کرد: فکر می‌کنم شخصیت بهداد کیانی عمیق نیست و در سطح در همان تبلت، لپ تابش و خرید بورس خلاصه شده است. رفتارش با زن‌ها هم تابع همان نگاه است. در جاهای مختلف درباره این حرف می‌زند که این دختر را به من سپرده اند. به نظرم آنکه کارش محافظت بوده شکست خورده واقعی و کسی که مورد تجاوز قرار گرفته است، رئیس همه و صاحب زندگی تازه است. اساسا این انسانی نیست که بخواهد درباره پول و زندگی شهری فکر کند، بیشتر تماشاگر است.

 

جامعه کتابخوان به همه نوع کتابی نیاز دارد

حسین سناپور، نویسنده و منتقد ادبی که در این نشست حضور داشت، در پایان نکته‌ای درباره چگونگی بررسی کتاب بیان کرد و گفت: نویسندگان و منتقدان وقتی می‌خواهند درباره کتاب حرف بزنند، مجبوراند تکلیف کتاب را با وضعیت اجتماعی مشخص کنند یعنی هیچ کدام نمی‌توانیم مستقیم درباره کتاب حرف بزنیم. این به نوعی بحران کتابخوانی است و مساله در نوشتن نیست.

وی اینکه هرکس کار خود را به بهترین شکل انجام دهد را یکی از مهم‌ترین اصول اعلام کرد و گفت: در سال‌های اخیر به نوعی منتقدان و نویسندگانی که وارد حوزه انتقادی می‌شوند از کتاب‌ها ایراد می‌گیرند. اگر تیراژ کتاب‌ها پایین آمده تمام مشکل را در نویسندگان می‌جویند؛ این رفتار باعث می‌شود نویسندگان از نوشتن بترسند. فکر می‌کنم جامعه کتابخوان به همه نوع کتابی نیاز دارد.

سناپور یکی از علت‌های سطح پایین مطالعه را بدگویی از انواع کتاب‌ها بر اساس سلایق مختلف بیان کرد و گفت: خیلی از خوانندگان تحت تاثیر نظر افراد دلیلی برای خواندن انواع کتاب ندارند و در نهایت ما پنج جایزه خوب نداریم که وقتی اعلام شوند، تیراژ یک کتاب را چند برابر کند. پس کتابخوانی رونق نمی‌گیرد در واقع خود در نوع برخورد با نشر و وضعیت کتاب در تهران مشکل داریم.

این نویسنده کتاب «دیدار در کوالالامپور» را خوش‌خوان و پرکشش اعلام کرد و افزود: این کتاب چند موضوع و بر سفر تکیه دارد و از نوع داستان‌هایی است که نویسندگان از نوشتن آن خودداری می‌کنند. در این کتاب دو سفر مهم اتفاق می‌افتد جالب است که این  انسان وقتی زندگی زناشویی خوب دارد و با امید موفقیت مالی مهاجرت می‌کند و زن خود را از دست می‌دهد و در داستان دیگر فردی را داریم که در زندگی اقتصادی موفق است ولی اتفاقا همسر ندارد. جالب بود که انسان را در دو موقعیت مخلف نشان می‌دهد و آنها را پیش می‌برد.



نظرات کاربران

ارسال