مسعود مهرابی چهره نام آشنای مطبوعات سینمایی در برنامه دیدارو گفتوگوی کتابفروشی آینده، ملت بدون آرشیو و کتاب مرجع، را ملتی بدون آینده خواند.
به گزارش رویداد فرهنگی، صدودومین نشست دیدار و گفتوگوی کتابفروشی آینده پنجشنبه 23 شهریورماه با حضور مسعود مهرابی چهره آشنای مطبوعات سینمایی، کاریکاتوریست و نویسنده سینمایی در محوطه باغ بنیاد موقوفات افشار برگزار شد.
مسعود مهرابی در این برنامه با بیان اینکه معمولا دعوت برنامههای مختلف را نمیپذیرد و همواره علاقهمند به فیلم دیدن، یادداشت نوشتن و ادامه این نوع شیوه زندگی است، گفت: از آنجا که همه ما به فعالیتهای پرشمار علی دهباشی مدیون هستیم به دعوت او برای حضور در این برنامه موافقت کردم، زندگی من برخلاف زندگی کسانی است که دوست دارند همواره دیده شوند.
وی ادامه داد: بعد از انقلاب فرهنگی که به دانشگاه برگشتم تز خود روی تاریخ سینما را که شبانهروز در دوران انقلاب فرهنگی توام با تاریکی، جنگ، ترس و لرز روی آن کار میکردم، دنبال کردم.
کتاب «سیمای یک ملت 57 تا 67» بررسی سیمای ملت در حوزههای مختلف
مهرابی اظهار داشت: هرچند که حدود 6 تا 7 واحد درسی را در ترم آخر دانشگاهی خود نداشتم اما بعد از انقلاب فرهنگی و انتقال دانشکده هنر دراماتیک به خیابان ولیعصر تعداد واحدهای درسی من به دلیل اضافه شدن یکسری درسهای اسلامی، افزایش پیدا کرد اما دیری نگذشت که واحدها تمام و تز تاریخ سینمای ایران پذیرفته شد و به عنوان اولین دانشجو در 18 مهرماه فارغالتحصیل شدم.
وی با بیان اینکه پس از چاپ کتاب «تاریخ سینمای ایران» به «کتابشناسی سینمای ایران» پرداخته است، گفت: در سال 1366 هنگام اوج گرفتن موشک باران تهران، دستنویسهای این کتاب آماده بود و از ترس اینکه نکند این دستنویسها در بمباران احتمالی از بین روند آنها را پس از بستهبندی از خود دور کردم و به جایی دیگر فرستادم اما بعد از پایان جنگ (سال 1367) این کتاب را چاپ کردم.
مهرابی پس از بیان برخی ویژگیهای افشار و یادآوری خاطرات مراجعات به او، عنوان کرد: هم اکنون روی کتاب «سیمای یک ملت 57 تا67» کار میکنم که دوره 10 ساله سیمای ملت را از نظر فرهنگی، نگاه به سیاست، آشوبها و جنگ و غیره بررسی میکند.
وی ادامه داد: کاری که افشار، دهباشی و محققانی همچون آنها انجام میدهند کاری بزرگ است و درواقع آنها جور بیمسئولیتی و در لحظه زندگی کردن یک ملت را میکشند گاهی به شوخی علی دهباشی را «علی به کوشش» مینامم.
به گفته وی، ملت بدون آرشیو و کتاب مرجع، آینده ندارند و به گونهای دیگر ملت بدون آرشیو ملت بیآینده هستند.
از تورق روزنامههای بستهبندی تا کار در مجله کاریکاتور
مهرابی خود را از خانوادهای متشکل از 7 خواهر و برادر با پدری بلورفروش و کمدرآمد معرفی کرد و گفت: برای بستهبندی بلورهای مغازه کوچک پدر معمولا روزنامههای کیلویی میخریدیم و من به تورق و مطالعه آن روزنامهها علاقهمند بودم. روزی در حین تورق یکی از همین روزنامهها با طرح ساده اما پرمعنای یک بروشور ژاپنی برخورد کردم و همان طرح ساده من را شیفته طرحهای این چنین کرد.
وی ادامه داد: با همان درآمد طرحها مختلفی را به مجله توفیق میفرستادم و هربار منتظر چاپ آنها در مجله بودم، عدم چاپ آنها من را به فرستادن طرحها بیشتر تشویق میکرد اما در نهایت روزی طرح خود در مجله توفیق دیدم از آن پس طرحها را برای مجله کاریکاتور به مدیریت دولو هم ارسال میکردم که بعد از مدتی این طرحها در آنجا به چاپ رسید.
مهرابی با بیان اینکه مجله کاریکاتور خیلی بهتر از مجله توفیق بود، توفیق از اوایل دهه 50 به مجله ای زرد تبدیل شد، عنوان کرد: مجله کاریکاتور روزی برای حضور درمجله از من دعوت کرد و وقتی به دیدن دولو رفتم پس از قدری صحبت گفتم که برای کار و طرحهای خود هفتهای یک صفحه را در این مجله میخواهم و دولو هم پذیرفت و من برای دو هفته دو موضوع گدا و کراوات را مطابق پیشنهاد خود کار کردم.
به گفته وی، پس از چاپ دو شماره مجله، دولو دو 20 تومانی را به عنوان حقالتحریر به او پرداخت کرده که او هم با آن پول برای خود ساعت خریده است.
طرحهایی که زمینه ورود به کار روزنامه شد
این کاریکاتوریست و نویسنده سینمایی شروع خود به روزنامه را با ارسال طرحها به مجله کاریکاتور دانست و بیان کرد: در 20 سالگی دومین نمایشگاه کاریکاتور را در گالری نقش میدان توحید فعلی و همچنین اولین نمایشگاه گروهی جامعه کاریکاتوریستهای ایران در گالری انجمن ایران-آمریکا را در تهران برپا کردم.
وی ادامه داد: بخشی از هنر در ژن فرد است چرا که گاهی برخی از افراد سالها به کلاس نقاشی و طراحی میروند و آثاری را خلق میکنند اما آثار آنها روح ندارد بنابراین باید دانست که مجموع نگاه ما برآمده از شرایطی است که در آن زندگی کردیم البته در کنار مطالعه و دیدن.
مهرابی اظهار داشت: سرمشق من دولو است و او خط سیر زندگی من را عوض کرد، اگر دولو من را به مجله کاریکاتور دعوت نمیکرد و فرصت و شهامت کار را به یک جوان نداده بود اکنون من مسیر زندگی دیگری داشتم.
به گفته وی، تعداد زیادی از افرادی که امروز منتقدند، در تلویزیون کار میکنند و غیره ، دست پرورده مکتب مجله فیلم هستند افرادی مثل مجید اسلامی، کامبیز کاهه، سعید عقیقی، درستکار.علی معلم با نقدنویسی در مجله فیلم کار خود را آغاز کرد.
تولد دوباره فرصتی برای کشف تجربهای دیگر
مهرابی در پاسخ به این سوال که اگر دوباره متولد شود آیا همین راه را در پیش میگیرد، عنوان کرد: اگر دوباره متولد میشدم طبیعتا دوست داشتم که تجربه دیگری داشته باشم مثلا یکی از آرزوهای من این بود که پیانیست شوم.
وی با بیان اینکه هیچگاه در مجله فیلم سفارش نقدی را به نقدنویسان خود ندادند، اظهار داشت: در دورهای مهدی فخیمزاده با مجله ما به خاطر نقدها در افتاد چرا که در آن زمان سابقه نقد فیلم فارسی و سینمای ایران را نداشتیم و از این رو ظرفیت آن در کشور وجود نداشت درواقع وقتی نقدی نوشته میشد عدهای ناراضی یا گلایهمند میشدند.
به گفته وی، مجله فیلم بر هر فیلمی نقد مینوشت و سپس به نقد فیلمهایی با ساختار سینمایی پرداخت، البته خود او از شماره 140 به بعد نقدی را در این مجله ننوشت چون صاحب امتیاز مجله بود و آنگاه نقد او دیدگاه رسمی مجله محسوب میشد.
پوسترهای 105 سال فیلمهای سینمایی در یک کتاب
مهرابی با اشاره به کتاب «105 سال اعلان و پوستر فیلم در ایران» بیان کرد: از سالهای خیلی دور پوسترهای سینمایی فیلمها را از در و دیوارهای سطح شهر، از دوستان قدیمی و سینماگران مختلف جمعآوری و همچنین تعدادی از آنها را با قیمتهای بالا خریداری کردم چرا که از همان ابتدا تصمیم چاپ چنین کتابی را داشتم.
وی ادامه داد: برای مقدمه 20 صفحهای ( 16 تا 17 هزار کلمه) این کتاب 16 سال تحقیق، جستجو و تماس و صحبت با گرافیستها و سینماگران انجام شده است درواقع این کتاب یک کار تحقیقاتی مفصل بود که منجر به پدید آمدن مجموعههای دیگر مثل مجموعه آگهیها و غیره شد.
این چهره مطبوعات سینما عنوان کرد: باید دانستهها و آرشیوهای خود را برای نسل آینده جمعآوری و ضمن تشکیل یک مخزن ایرانی، آنها را ثبت کنیم چرا که درحال حاضر هرآنچه وجود دارد در فضای مجازی است و با از بین رفتن آن فضا اطلاعات هم از بین میروند.
سفرنامههای مهرابی براساس سفرنامههای ناصرخسرو است
مهرابی در ادامه برنامه توضیحات مختصری درباره ویراست جدید کتاب «تاریخ سینمای ایران» (در دست تهیه برای چاپ دوازدهم) توضیح داد و آن را برای مردم دانست.
وی در انتهای این برنامه به سوال حاضران پاسخ داد.
مهرابی با اشاره به فیلمشناختهای مجله گفت: یکی از کارهای مهم بهارلو فیلمشناختهای او بود که در این زمینه کار ماندگاری انجام داد، در دورهای که مجله فیلم شناسنامه کامل فیلم ها را منتشر میکرد او با دیدن فیلم نکاتی را منتشر می کرد .
وی در پاسخ به سوال یکی دیگر از حاضران سفرنامههای خود را براساس سفرنامههای ناصرخسرو دانست و با بیان اینکه به خاطر جملات کوتاه و جذاب نوشتههای جلال آلاحمد شیفته او است، ادامه داد: کتاب «پشت دیوار رویا» سیاحت نامههای جشنوارههای جهانی فیلم است که در آن سعی شده کمتر به خود فیلم و سریالها پرداخته شود و بیشتر اتفاقات و رویدادهای سفر از تسریح قسمت ترانزیت فرودگاه گرفته تا نوع پوشش فردی که در فرودگاه کار میکند، مدنظر قرار گرفته است و به نوعی یک گزارشنویسی و سفرنویسی بود که بسیار هم از آن استقبال شد.
- دهباشی /
- مسعود مهرابی /
- تاریخ سینما /
- انقلاب فرهنگی /
- کتابفروشی آینده /
- کتاب مرجع /