مصطفی رحماندوست در نخستین نشست تخصصی و ادبی «قاف»، ضمن آسیبشناسی شعر کودک و نوجوان بیان کرد که جامعه فرهنگی خانوادهها به دنبال کتابهای آیندهساز برای فرزندان خود نیست.
به گزارش رویداد فرهنگی، نخستین نشست تخصصی و ادبی «قاف» با موضوع آسیب شناسی شعر کودک و نوجوان با حضور مصطفی رحماندوست در فروشگاه کتاب داستان فرهنگسرای رسانه و شبکههای اجتماعی یکشنبه یکم مردادماه برگزار شد.
در ابتدای برنامه مصطفی رحماندوست شاعر، قصهنویس و مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان بیان کرد: لفظ آسیبشناسی مد شده است و برای هرچیزی آسیبشناسی میشود؛ درواقع شاید نظام فکری ما تنها به دنبال نق زدن و ایراد گرفتن است.
وی ادامه داد: بخصوص در حیطه ادبیات کودکان و نوجوانان آنقدر کارهای ما تازه است که بیشتر از آنچه که خودمان را در جایگاهی ببینیم که بخواهیم آسیبهای آن را دریابیم باید به به ادامه خوبیهایش فکر کنیم. نمیدانم لفظ آسیبشناسی از کی و کجا شروع شده اما حتما نظر مساعدی برای بررسی پیشرفتها نبوده که چنین فکری شروع شده است. خودبینیهای فرهنگی موجب این اتفاق شده است درحالیکه باید حسنها را کنار هم بچینیم.
ادبیات نوین کودکان ایران با حالوهوای ادبیات کودکان غرب
رحماندوست اظهار داشت: تا حدود 40 یا 50 سال گذشته شعر کودک گسترده نداشتیم و کل شاعران قبل از انقلاب یکی محمود کیانوش و دیگری مرحوم پروین دولتآبادی بود اما بعد از انقلاب ترجمه بد شد لذا همه به سمت تولید ادبیات کودکان رو آوردند و از آنجاکه شعر قابل ترجمه نبود در بخش شعر تولید بیشتری انجام گرفت.
وی گفت: وقتی تولید مجلههای رشد را شروع کردم برای پنج مجله هفت نویسنده تازهکار داشتیم اما بعد از 10 سال هنگام ترک مجلههای رشد 63 نویسنده قلم میزدند.
وی بیان کرد: از آسیبهای نخست ادبیات کودکان این بود که جبر زمانه بعد از انقلاب باعث شد، کادرسازیهای بصورت آکادمیک نباشد البته اگر میخواستیم هم جایی نبود که کادرسازیها آکادمیک باشد، اما در پنج سال اخیر رشته ادبیات کودکان بصورت کارشناسی ارشد در دانشگاه شیراز، مشهد، شهیدبهشتی، یزد، هرمزگان و پیام نور راهاندازی شد که فقدان معلم و استاد مشکل آنها است.
این قصهنویس گفت: آسیب امروز ما این است که رغبت آکادمیک برای آموزش ادبیات کودکان وجود ندارد اما استادش نیست لذا همه به سمت ترجمه روی آوردند، هرچند ادبیات نوین کودکان ایران یک حال و هوایی از ادبیات کودکان غرب گرفته است اما بومی کردن آن کلی زمان میبرد.
آسیبشناسی بیشتر از مولف به خواننده برمیگردد
رحماندوست با بیان اینکه درحال حاضر انجمن نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان بالای 350 نفر عضو دارد، عنوان کرد: در گذشته چیزی بعنوان ادبیات کودک، خردسال و نوجوان نداشتیم و «کیهان بچهها» را کودکان پیشدبستانی، دبستانی و به تعبیر امروز راهنماییها میخواندند، اما امروز به فکر کار برای دوسالهها هستیم و درواقع این یک اتفاق عمده است که البته با نقص بسیار توام است.
وی ادامه داد: چندی پیش به کانون پرورش فکری کودکان پیشنهاد تغییر ردههای سنی (الف، ب، ج و د) خود را دادم و خواستم گروه الف را به سه دسته تقسیم کند چون هم از لحاظ دانش روانشناسی و هم از نظر دانش آکادمیک ادبیات کودکان به جایی رسیدیم که فرق کودکان دوساله و چهار ساله را متوجه میشویم.
وی با اشاره به کمبودها و راههای جبران آنها تصریح کرد: اولین کمبود و آسیبی که به ادبیات کودکان وارد میشود از طرف مصرفکننده است، اغلب کتابهایی که در چنین مکانهایی عرضه میشود تولید داخلی نیست یا ادای تولیدای خارجی است پس بیشتر از آنکه آسیبشناسی به نویسنده و مولف برگردد به خواننده برمیگردد.
کتاب خواندن باید برای افراد پز اجتماعی شود
مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان درباره آسیب دوم بیان کرد: کتاب خواندن قدری برای خوانندگان پز اجتماعی شده است البته یکی از آرزوهای من پز اجتماعی شدن کتاب خواندن است تا خانوادهها هزینهای را ماهانه یا سالانه به خرید کتاب برای کودکانشان اختصاص دهند.
به گفته وی، امروزه کودکان به توجه عاطفی شدید نیاز دارد و همچنین افرادی که در اطراف برای او کتاب بخوانند تا به مطالعه عادت کند، که متاسفانه برنامهای برای عادت کودکانمان به مطالعه نداریم.
رحماندوست با برگرداندن بحث آسیبشناسی به جامعه خود عنوان کرد: آیا آنقدر که برای موارد مختلف مثل کلاس موسیقی پز میدهیم میتوانیم برای مطالعه هم پز دهیم.
وی با بیان اینکه 16 تا 17 میلیون کودک داریم اما تیراژ کتابهای ما هزار یا دو هزار است، گفت: با وجود داشتن فرهنگی بسیار غنی، پرقدرت و قابل اتکا، خواندن کتابهای فرنگی برای ما پز میشود؛ اگر در ادبیات کودکان آسیبی وجود دارد به دلیل کمبود سطح مطالعه و حتی به پز تبدیل نشدن مطالعه است چرا که خانوادهها برای خرید یک لباس حاضر به پرداخت هزینه زیادی هستند اما برای خرید یک دوره کتاب نه.
رحماندوست این مشکل و آسیب را کاملا فرهنگی دانست و اعلام کرد که اگر خانوادهها از نویسندگان و ناشران انتظار و توقع داشتند، بدون شک آنها هم مجبور بودند خود را بالاتر کشند.
وی عنوان کرد: پدران و مادران معمولا قدرت انتخاب کتابهای کودکان برتر را ندارند و برای کودکان کتابهای پرآبورنگ را بدون توجه به محتوا انتخاب میکنند لذا وقتی کتاب را برای آنها میخوانیم به ادمه آن در شبی دیگر علاقهای پیدا نمیکند.
خواننده، نویسنده را میسازد
رحماندوست با اشاره به قدرتمند بودن کتابخانه حسینیه ارشاد که با کتابخانههای بزرگ بینالمللی رقابت میکند، اظهار داشت: علیرغم این همه قدرت و بخشهای متنوع اما کتاب به سادگی در اختیار قرار نمیگیرد. جامعه سیاسی، اجتماعی اقتصادی ما کتابخانهها را افزایش نداده است و از آنجا که جامعه فرهنگی خانوادههای ما به دنبال کتابهای آیندهساز برای فرزندش نیست، من نویسنده هرکتابی را مینویسم، بنابراین این آسیب در من و آن آسیب در شما است.
وی ادامه داد: معتقدم که نویسنده را خواننده میسازد و اگر سلیقه خواننده بالا باشد سطح کلی سلیقه بالا خواهد آمد بعنوان مثال اگر موسیقی خوب تهیه و گوش کنید دیگر موسیقی بد وارد بازار نمیشود.
نباید با قهر و غضب کتابی را بازنویسی کنیم
این مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان شاهنامه را یکی از کتابهای مورد علاقه خود معرفی کرد و در پاسخ به این سوال که شاهنامه چقدر حرف کودکان است، گفت: اگر بخواهیم قصههای این اثر را تغییر دهیم در بازنویسی، دیگر شاهنامه نخواهد بود.
وی درباره بازآفرینی و بازنویسی داستانهای کهن و ارتباط کودکان با آنها ادامه داد: شاهنامه بعنوان یکی از آثار کهن ممکن است دارای 15 تا 20 داستان مفید و جالب برای کودکان باشد اما یکی از زیباترین قصههای شاهنامه که در گذشته با بر دار شدن مسیح (ع) و عاشورای امام حسین(ع) مقایسه شده، از آتش گذشتن سیاوش است اما واقعا این قصه به درد کودکان میخورد؟
این شاعر گفت: کتابی مثل نظامی گنجوی برای انتقال از ادبیات کلاسیک به ادبیات کودکان امروز ظرفیت دارد و این کار باید هم انجام شود اما نه اینکه با قهر و غضب بخواهیم 110 عنوان کتاب بازنویسی شاهنامه را برای کودکان چاپ کنیم.
رخدادن اتفاقهای فرهنگی مناسب در خانوادههای مناطق گوناگون شهر
رحماندوست بعد پیشنهاد یکی از حاضران مبنی بر طبقهبندی آثار کودکان و نوجوان براساس کیفیت گفت: با اصل این قضیه موافق نیستم چرا که نوعی دیکتاتوری است. کودکان به دعوت ما به این دنیا آمدند و ضمن تامین خورد و خوراک آنها باید کتاب خوب هم برایشان انتخاب کنیم.
به گفته وی، برقراری کارگاههای قصهگویی در فرهنگسراهای مختلف و حضور تعداد زیادی از مادران در این کارگاهها نشان از رخدادن اتفاقات فرهنگی مناسب در خانوادههای مناطق گوناگون شهر است.
این شاعر درباره تاثیر داستانهای کهن با این نگرش که کهن الگوها نیازی به پیشزمینه ندارند و بصورت اکتسابی فهمیده نمیشوند، گفت: با رعایت تقسیمبندی گروه سنی موافق هستم، شاید بخاطر کهن الگوها است که بسیار به داستان سیاوش علاقه دارم و دلم میخواهد که برای کودکان امروز تجلی دهم اما علیرغم تلاش زیاد، نتوانستم؛ اما عدم توانایی من دلیل بر عملی نشدن این کار نیست.
رحماندوست، مقصر اصلی گروهبندی سنی کتابها
قصهنویس کتابهای کودکان و نوجوانان در پاسخ به پرسش یکی از حاضران درباره درستی گروهبندی کودکان براساس سن آنها، خود را یکی از اصلیترین مقصران گروهبندی الف-ب-ج-د دانست و گفت: در آن زمان یکی از مدیران کانون پرورش فکری من بودم و گفتم که چون پدران و مادران قادر انتخاب کتاب مناسب برای کودکان نیستند کتابها را گروهبندی کنیم، 20 سال بعد مقالهای را با عنوان « تقسیمبندی کتابها براساس رده سنی اعتبار علمی ندارد» را نوشتم.