موضوع اصلی نشست هماندیشی تاثیر پیشکوستان بر ادبیات کودک و نوجوان نگاهی به فعالیتهای چهار تن از اساتید این حوزه بود.
به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، این نشست، یکشنبه 18 تیرماه با حضور نوشآفرین انصاری، حسن بلخاری، هوشنگ مرادیکردمانی، شهرام اقبالزاده، حسین شیخ رضایی و سحر ترهنده در محل انجمن آثار مفاخر فرهنگی برگزار شد.
حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی این نشست را با سخن گفتن از اهمیت داستان و داستان گویی آغاز کرد. بلخاری در سخنان خود درباره اسطورهشناسی نیز صحبت کرد. وی سپس به مقام کودک در شاهنامه اشاره کرد و ابیاتی از آن را را خواند.
این نویسنده، پژوهشگر ادامه داد: «قصه کلیت را جزئی میکند و وقتی در ابتدای قصه عبارت یکی بود یکی نبود را به کار میبریم ما را از غصه مباحث سفت و سخت فلسفه عقلانیت میرهاند. قصه به دنبال انتزاع است؛ قصه ما را در قلمرویی قرار میدهد که عالیترین مفاهیم را در سادهترین بیان روایت میکند.»
سپس دیگر سخنرانان به نقد و بررسی تاثیر پیشکسوتان بر ادبیات کودک و نوجوان پرداختند. محوریت این جلسه درباره فعالیتهای جبار باغچهبان، توران میرهادی، مهدی آذر یزدی و نوشآفرین انصاری بود.
کودکی که مینویسند انسان غنیتری میشود
نوشآفرین انصاری در ابتدای سخنان خود از فعالیتهای انجمن مفاخر برای ادبیات کودک و نوجوان گفت و بیان کرد «کودکی که مینویسند انسان غنیتری میشود.» انصاری هر کدام هر از سه پیشکسوت نام برده در این مراسم را صاحب و بانی یک جریان فکری دانست. وی از اولین برخوردش با توران میرهادی گفت و میرهادی را بانویی «جدی، پیگیر و روشنفکر» خواند.
در ادامه انصاری درباره نقش محمدهادی محمدی در تاریخنگاری ادبیات اظهار داشت: «ایشان حق بزرگی در تاریخنگاری ادبیات کودک دارد. او با زهره مائینی 10 جلد درباره تارخ ادبیات کودک نوشته است.»
این عضو شورای کتاب کودک از سخنرانان خواست تا از کسی تعریف و تمجید نکنند و فقط به تاثیر آنان بر ادبیات کودک و نوجوان بپردازند و گفت: «این جلسه در مورد ثروت ما است در زمینه ادبیات کودک و نوجوان. ما در این زمینه در جهان هم معروف هستیم. شاید خودمان درست نمیدانیم داشتههایمان دقیقا چه هستند.»
میرهادی پی برد، آموزش و پروزش قلب و مغز جامعه است
سپس شهرام اقبالزاده درباره جبار باغچه بان صحبت کرد. اقبال زاده با اشاره به خاطرات توران میرهادی گفت که میرهادی در کارهایش از دو نفر تاثیر بسیار گرفت. در حوضه آکادمیک و دانشگاه از دکتر باقر هوشیار و در حوضه عمل و کار تجربی از جبار باغچه بان.
وی ادامه داد «جبار باغچهبان دو نقش محوری داشت. اول این که از طلایه داران آموزش و پرورش نوین در ایران است. در شرایطی که احداث مدرسه در دوسطح کفر و زندقه بود، جبار باغچهبان به این پی برد که کتاب درسی به تنهایی برای تحصیل کافی نست.»
اقبال زاده سپس به زندگی و کار توران میرهادی پرداخت و گفت: «میرهادی از جوانی فعال مدنی بود و جهان و تحولات جهان را میشناخت.» وی با اشاره به تجربه توران میرهادی از زندگی در آلمان بیان کرد: «میرهادی در آلمان دید که چگونه آموزش و پروزش نظام فاشیزم را بازتولید میکند و کودکان را با ایدئولوژی ناسیونالیزم، عظمت طلب بار میآورد. همانجا بود که پی برد، آموزش و پروزش قلب و مغز جامعه است.»
تجربیات از دانستهها ارزشمندتر اند
سخنران بعدی این نشست، حسین شیخ رضایی، نویسنده و ناشر نشر کرگدن، درباره تاثیر نوشآفرین انصاری بر ادبیات کودک و نوجوان صحبت کرد. شیخ رضایی تفاوت میرهادی و انصاری با دو پیشکسوت دیگر را در این دانست که این دو خالق آثار کودک و نوجوان نبوده اند و بیشتر در حوزه مدیریت نهادها فعالیت کرده اند.
وی تجربیات زندگی نوشآفرین انصاری را بسیار موثر در فعالیتهای او دانست و گفت: «اگر به زندگی نوشآفرین انصاری مراجعه کنیم، می بینیم که به دلیل روابط خانوادگی، انصاری همواره در مواجه انسانهای تراز اول بوده و همین تاثیر به سزایی در زندگی او داشته است.»
باغچهبان بنیانگذار سواد آموزی نوین
سحر ترهنده سخنان خود را به جبار باغچه بان اختصاص داد. ترهنده گفت: «باغچهبان نقش اساسی در تغییر سواد آموزی به کودکان و کتب درسی و الفبا آموزی داشت. زاویه دیدی که ایشان نسبت به الفبا آموزی داشتند باعث شد تا در سیستم سواد آموزی کودکان تغییر ایجاد شود. باغچهبان همچنین بنیانگذار آموزش در دوره پیش دبستان بود.»
این نویسنده و تصویرگر کودک به طور خلاصه زندگی باغچهبان را مرور کرد و در باب تاثیر باغچهبان در سیستم آموزشی گفت: «مدارسی که جبار باغچه بان تاسیس کرد، اولین مدارسی بودند که در آنها به غیر از سواد آموزی دانشآموزان در آن ورزش، موسیقی، تئاتر، کاردستی، رختشویی و بنایی آموزش میکردند.»
ترهنده به آثاری که باغچهبان برای کودکان خلق کرد، از جمله نمایش، داستان و شعر نیز اشاره کرد. در ادامه سحر ترهنده به تعریف خاطرهای از ثمین باغچهبان درباره پدرش پرداخت که در آن نقل قولی از جبار باغچه بان به این صورت آمده که «باید با جهل که خطرناکترین دشمن بشر است، جنگید. با دروغ باید جنگید. اگر امروز، رادیو و تلویزیون جهان را در اختیار من بگذارند، بیست و پنج سال بعد، دنیا را پر از فرشته خواهم کرد.»
من راننده تاکسی قصهها هستم، نه تعلیم دهنده
در پایان این نشست، هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده مشهور کودک و نوجوان گفت: «من بلد نسیتم در باره آدمها حرف بزنم. اینجا میبینم که جلوی من نوشتهاند جناب آقای هوشنگ مرادی کرمانی ولی به نظر من این کاز لزومی ندارد و از همین اتفاق یک قصه به ذهنم رسید اینکه القاب و نامها چگونه آدمها را بزرگ میکند و آدمها اسیر این مفاهیم میشوند. من را در ابتدا هوشی صدا میکردند به مدرسه که رفتم دوستانم هوشنگ صدا میکردند. یک روز نیز معلم من را آقای مرادی کرمانی نامید و اینجا جناب آقای هوشنگ مرادی کرمانی اینها همه القاب است و من به این داستان القاب فکر میکنم.»
این نویسنده کودک و نوجوان درباره بحث آموزش داستان نویسی گفت: «زیاد پیش میآید به من میگویند در فلان موسسه کانون درس بدههید پاسخ من این است من یک راننده هستم و نه مربی آموزش رانندگی. من میتوانم شما را سوار داستانم کنم و در روایتم بچرخانم ولی نمیتوانم این رانندگی را به شما یاد بدم تنها میتوانم بگویم از همه کسانی که اینجا هستند یادگرفتهام و اگر شورای کتاب و کودک نبود شاید همین قدر که من الان شناخته شدهام و به جامعه جهانی معرفی شدهام، شناخته شده نبودم. البته قطعا در امثال من چیزی بود که دوستان کشف کردند و باعث معرفی من شدند. باغچبان هم برای من یک قهرمانی علمی است.»