فرهنگ و ادب - مجله بخارا
ضیایی در قالب آثارش زنده است + فایل صوتی
تاریخ انتشار : 96/08/17 ساعت 11:11

به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت علیقلی ضیایی، عکاس و معمار، مجله بخارا سیصد و چهاردهمین شب از مجموعه شب‌هایش را در محل تالار لغت نامه دهخدا (تالار دکتر محمود افشار)، سه‌شنبه شانزدهم آبان‌ماه برگزار کرد.

به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، علی دهباشی، مدیر مجله بخارا با بیان این جمله که ضیایی در قالب آثارش زنده است، سخنان خود را آغاز کرد و گفت: خوشبختانه آنچه از او باقی مانده است، برگ‌های زرین در عرصه معماری و عکاسی است؛ امیدوارم روزی آلبوم عکس‌هایش منتشر شود. با این حال ما فکر نمی‌کردیم که روزی بدون او کنار جمع شویم و نه او به این روزها فکر می‌کرد، یادش گرامی و ماندگار!

 

ضیایی کنار معماری ارتفاع گرفت

امیرهوشنگ اردلان، معمار و نوازنده سه تار با بیان اینکه سخنران نیست و تنها برای بیان شهادتش آمده، گفت: موی سفید من 35 سال تجربه زندگی کنار این یار سفرکرده است. در صف دانشجویان علاقه‌مند، جوان سربه زیری حضور داشت، او در کنار معماری ارتفاع گرفت، اگر بخواهم یک نمونه در قیاس با او مثال بزنم، از سهراب سپهری یاد می‌کنم، هنوز هم نتوانستم بگویم که او نقاشِ شاعر است یا شاعرِ نقاش یا هر دو آنها. علی همیشه مرا در این شبه نگهداشت و نمی‌دانم او عکاس معمار است یا معمارِ عکاس یا هر دو آنها.

 

ما هنوز کتابی از پرتره‌های ضیایی نداریم

مهرداد اسکویی، مستندساز سخنران بعدی این مراسم بود، او با ابراز خوشحالی برای صحبت در خصوص ضیایی گفت: مهم‌ترین مساله‌ای که از آن غافلیم، تداوم فرهنگی و تاریخی است که همواره به آن نیاز داریم. جلساتی که دهباشی برگزار می‌کند، نشانی از این تداوم دارد. خوشحالم که او برای فرهنگ ما یادگاری‌هایی برجا گذاشته است، این یادگاری‌ها در حافظه و فرهنگ ما ثبت خواهد شد.

وی افزود: از ضیایی آموختم که نباید چیزی را به بعد موکول کنم، اگر عکس پرتره می‌گیرم، باید امروز منتشر کنم، اگر عکاسی محیطی یا معماری می‌کنم باید تولید خود را تا زمانی که هستم انتشار دهم. متاسفانه ما هنوز کتابی از پرتره‌های ضیایی نداریم، امیدوارم به زودی توسط دوستداران، علاقه‌مندان و همراهان ایشان این امکان به وجود آید که کتاب یا کتاب‌هایی از حضورشان داشته باشیم.

 

علیقلی ضیایی رازی بود که شناخته نشد

رضا قوی‌فکر، روزنامه‌نگار و از بستگان ضیایی با بین اینکه درد از دست دادن او را هنوز در دل زنده دارد، گفت: امروز اعتراف می‌کنم که درد از دست دادن علی در این یک سال نه تنها کم نشد بلکه افزایش یافته و دل مرا آتش زده است. علیقلی محمدی بختیاری، استاد فرهنگ و تمدن می‌گفت« انسان هرگاه از درک چیزی عاجز بود، نام آن را راز می‌گذاشت» با افتخار می‌گویم علیقلی ضیایی رازی بود که شناخته نشد، آمد، آموخت، احترام کرد، فرهنگ ساخت و رفت و راز سربه مهر ماند؛ امیدوارم روزی این راز گشوده شود.

حمید کرامتی، در شرح دلتنگی فقدان ضیایی به صورت نوشتاری تهیه کرد و  خواند: چندی پس از درگذشت علی، به دعوت من همسر و دخترش به دفتر ما آمدند و وسایل شخصی او را بردند، از میان آن وسایل اما چتری به جاماند که مخصوص سیگار کشیدن او در حیاط دفتر در روزهای بارانی بود. در حالاتی که او داشت، تصویرش از پشت شیشه برایم جذاب بود. تصویر مردی آرام، ایستاده در زیر باران با چتر و سیگار. گاهی بی خودتر از او گرم تماشای آرامشی که او داشت، می‌شدم، آرامشی همسو با طبیعت و زیبایی‌های زندگی. تازه در میافتم حافظ چه احساسی داشت در آن حال که می‌گفت، گل در بر و می در کف و معشوق به کام است/ سلطان جهانم به چنین روز غلام است.

در این مراسم هنرمندان رشته‌های عکاسی و معماری حضور داشتند همچنین نمایشگاه آثار عکاسی وی برپا شد.



نظرات کاربران

ارسال