هفتاد و نهمین نشست دیدار و گفتگو کتابفروشی آینده به «دکتر میر جلال الدین کزازی» اختصاص داشت.
به گزارش رویداد فرهنگی، در ابتدای این مراسم علی دهباشی، مدیر و سردبیر مجله بخارا توضیحاتی درباره کزازی ارائه داد:میرجلال الدین کزازی در ۲۸ دیماه ۱۳۲۷ در شهر کرمانشاه متولد شد و در مدرسۀ آلیانس دوران دبستان را گذراند و در همین مدرسه با زبان فرانسوی آشنا شد. دورۀ متوسطه را در مدرسۀ رازی کرمانشاه در رشتۀ طبیعی گذراند و سرانجام در سال ۱۳۴۶ در همین رشته دیپلم گرفتند و در همین سال در کلاس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران تحصیل کرد.
سردبیر مجله بخارا به توضیح درباره تحصیلات و آثار کزازی پرداخت و در ادامه با اشاره به دو سالی که کزاری در دانشگاه بارسلون اسپانیا به دوره تدریس زبان فارسی مشغول بود، گفت: حاصل دو سال تدریس، سفرنامۀ «روزهای کاتالو نیا» است. کزازی سپس به کار شاهنامهپژوهی ادامه داد و «نامۀ باستان» را در سالهای ۷۹ تا ۱۳۴۸ در 9 مجلد منتشر کردند. همچنین کتابهایی را با عناوین «فرزند ایران» که اثری داستانی پیرامون سرگذشت فردوسی است، کتاب «پدر ایران» مجموعهای داستانی-تحقیقی دربارۀ سرگذشت کوروش شهریار هخامنشی و کتاب «وخشور ایران» اثری داستانی پیرامون سرگذشت زرتشت را تألیف کرد.
مهمانان این نشست کزازی و ستی آناهیت کزازی (دختر او) بودند.
علی دهباشی در بخشی از سوالات خود از کزاری درباره ترجمه «انه اید» پرسید و گفت: در بین آثار شما در بخش ترجمه، «انه اید» ویرژیل از جایگاه خاصی برخوردار است. متنی که در ترجمۀ آن یافتن کلماتی هم معنی در زبان کهنۀ پررمز و راز فارسی کاری دشوار بوده است. شما به علت تسلط خود در زبان فارسی کهن توانستید ترجمهای مناسب را ارائه دهید. در مورد این اثر برایمان بگویید؟
کزازی با بیان اینکه به جز «انه اید» چندید شاهکار ادبی دیگر کهن را از ادبِ رومی و یونانی به فارسی برگردانده است گفت: ایلیاد و ادیسه، افسانههای دگردیسی از اُوید دو نوشتۀ کم و بیش کوتاه از سِنِک و … اما در این میان خود، انه اید را بیشتر خوش میدارم. نه از آن روی که از آن پیش به فارسی برگردانده نشده بود. چون چندین متن دیگر را هم که من فارسی کردهام، نخست بار بدین زبان برگردانده شده است. نمیدانم برگردان انه اید چند ماه زمان بُرد؟ اما در پاسخ به پرسش شما من ناچارم از شیوۀ کار خود اندکی سخن بگویم.
او در توضیح شیوه کاری خود بیان کرد: هر کاری که انجام میدهم، نوشتنی، پیش از آنکه پژوهش باشد یا برگردان، نوشتن جُستار و هرچه کاری هنری است. پیوند من با آن پیوندی هنرمندانه است. آن هنگامی که خامه به دست میگیرم و به نوشتن میآغازم نمیدانم به درستی چه خواهم کرد! اگر انه اید آن زبانی که شما میگویید، دارد. به کار گرفتن این زبان آگاهانه و به خواست من نبوده است. متن، چنین خواسته است. یا شاید ویرژیل نمی دانم! اگر ما به روح گرایی باور داشته باشیم، چرا نه؟ من حتی اگر جُستاری بسیار فنی و دانشورانه بنویسم. نمونه را در سرگذشت واژه(دگرگونیهایی که واژه به ویژه از دید ساختار آوایی در درازنای زمان یافته است) پیش از نوشتن پِیرنگی بی گمان در ذهن دارم اما آنچه مینویسم در رمزهای آن پیرنگ نمیماند.
دهباشی در بخشی دیگر از کزازی پرسید: شاهنامه را بیشتر از چه زاویهای میتوان دید؟ تاریخی، اسطورهای، منبع تأمین منابع اجتماعی و رفتاری یا سرگذشت شاهان؟
کزازی با بیان اینکه شاهنامه متنی است اسطورهای، پهلوانی، تاریخی اظهار داشت: اما آوازۀ بلند شاهنامه بیشتر در گرو بخش پهلوانی است، بعد از آن بخش اسطورهای و سرانجام بخش تاریخی. داستانهایی که ایرانیان از سالیان خُردی می شُنوده اند، با آنها میزیسته اند، بیش از بخش دوم است. پیچیدهترین بخشها هم پیداست که همین بخش نخستین و بخش دوم شاهنامه است. هنر شگَرف فردوسی این بخش را هم به بخشی دلپذیر دگرگون کرده است. هر چند در دلپذیری همسنگ همساز آن دو بخش دیگر نیست.
در پایان نشست، آخرین کتاب منتشر شدۀ انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به دکتر کزازی اهدا شد.