به دو شیوه سیاسی و ادبی میتوان اهمیت ادبیات را در جامعه نشان داد، روش سیاسی با اعمال سانسور و روش ادبی با نقد ادبی است.
به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، نشست نقد و بررسی کتاب نقد ادبی در روسیه، سهشنبه سیام آبانماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
سید حسین طباطبایی، وابسته فرهنگی پیشین ایران در فدراسیون روسیه، این جلسه را شروع کرد. او گفت: فرهنگ و ادب روسیه ارتباط وسیعی بین اندیشه و فکر به خصوص بر اندیشههای فکری روسیه بعد از قرن هجدهم دارد. در کمتر فرهنگی در جهان شاهد این ارتباط وسیع بین ادبیات و فرهنگ مانند روسیه هستیم. نمایندگان جریانهای اسلاوگرا و غربگرا را در چهرههای ادبی، نویسندگان و رماننویسهای روسیه دیده میشوند.
او با بیان اینکه برای نخستین بار است که کتابی به زبان فارسی معطوف به نقد ادبی روسیه اختصاص یافته است، گفت: این کتاب در پنج فصل تالیف شده، در دوران معاصر ادبیات کارکرد پیشین خود و نویسنده در روسیه امروز مرجعیت خود را از دست داده، بازار کتاب تجاری شده است و آثار فاخر خوانده نمیشوند و کارهای دم دست اوج گرفته اند. زمانی مجلات معتبر ادبی در روسیه مرجع معرفی آثار روسیه بودند. داستایوفسکی خود آثارش را در مجلات منتشر کرده است.
طباطبایی افزود: موضوع بررسی مکتبها و نقد ادبی برای افرادی که به ادبیات روسیه علاقهمند هستند، به ویژه در قرن نوزدهم که جریانهای فکری روسیه وجود داشت، آیینه تمام نمای جریانهای ادبی و فکری روسیه است.
در روسیه منتقدان ادبی، به ادبیاتشان شکل میدادند
آبتین گلکار، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس سخنان خود را با یادی از نازنین دیهیمی، مترجم آثار نویسندگان روس شروع کرد و گفت: پیش از هر چیز خواننده کتاب به این وسیله اهمیت نقد ادبی را در رشد و شکوفایی یک کشور درک میکند. اتفاقی که در سده نوزدهم در روسیه افتاد در دنیا بینظیر بود. ادبیات کشوری که از اواسط قرن هجدهم ادبیاتش شروع شد. کشوری که مصرف کننده ایدههای غربی بود و ادبیات با صد یا پنجاه سال فاصله به روسیه میرسید.
او با طرح این سوال که چرا ادبیات روسیه را با نمایندگان رئالیسمش میشناشد، اظهار داشت: یکی از مهمترین دلایل آن مساله نقد ادبی است که نقد ادبی میتواند چقدر برای ادبیات تاثیر داشته باشد. معمولا گفته میشود که نقد ادبی، بعد از به وجود آمدن ادبیات به نقد آن میپردازد. در روسیه مقداری این روند تغییر کرد یعنی منتقدان ادبی، به ادبیاتشان شکل میدادند و آنها میگفتند که نویسنده چگونه باید بنویسد.
گلکار در مقایسه ادبیات ایران و روسیه افزود: یکی از عللی که ادبیات ما به سطح مورد نظر نمیرسد، غیبت نقد ادبی است. در این کتاب میبینیم که دو نوع منتقد میتواند وجود داشته باشد. نویسندگانی که به نقد آثار خود و دیگران میپردازند، منتقدان حرفهای که خود کتاب نمینویسد ولی ذوق، سلیقه، دانش و توانایی نقد آثار دیگران را دارد و این چیزی است که در ادبیات ما کمتر شاهدش هستیم. مجلاتی که این منتقدین در آن قلم میزدند و آثار پیشرو را در آن معرفی میکردند و به ادیبان خط میداد.
این مترجم با بیان اینکه اگر میخواهیم ادبیاتمان جهانی شود، از طریق نشریات و منتقدان بیطرف است که ادبیات میتواند معرفی شود، گفت: این مساله چیزی است که در ایران کم داریم. یک مسئول مجله ادبی فیودور داستایفسکی را کشف کرد اثر او را به ویساریون بلینسکی داد و او بود که فهمید داستا یوفسکی که نویسنده بزرگی است.
نقد ادبی، نویسندگان را تشویق به ارائه آثار بهتر میکند
زهرا محمدی، مولف این کتاب، درباره ضرورت نقد ادبی گفت: نخستین اثر مثبتی که نقد برای یک نویسنده و شاعر جوان میتواند داشته باشد ایجاد انگیزه بیشتر برای بهتر نوشتن و با دقت بیشتر نوشتن است. اینکه احساس کنید دیده و خوانده میشوید و درباره کارتان نظر داده میشود.
او با بیان اینکه یکی از کارکردهای مهم نقد ارتقای سلیقه خوانندگان است، گفت: اگر به خواندن نقدهای درست عادت کنیم، دیگر هر چیزی را نمیخوانیم و از خواندن هر متنی برای ما رضایت حاصل نمیشود. اگر چنین روندی در جامعه قرن نوزدهم روسیه نمیافتاد نامهای بزرگی که امروز میشناسیم را نمیشناختیم. خوانندگان خود را در طول تاریخ ادبی روسیه شریک و سهیم دانستند و احساس کردند که اگر منتقد حرفی میزند، حرفی است که خود میخواستند ولی نمیتوانستند بیان کنند.
محمدی با اشاره به ایکه وجود نقد ادبی، یعنی اعتراف به اهمیت ادبیات در جامعه، افزود: به دو شیوه میتوان اهمیت ادبیات را در جامعه نشان داد، سیاسی و ادبی، روش سیاسی سانسور و روش ادبی، نقد ادبی است. این دو یک تفاوت دارند، سانسور همیشه اثر ارزشمند را هدف قرار نمیدهد و به هدف ارزشمند نمیپردازد چون معیارهای دیگری برای سنجش دارد ولی نقد به طور کلی چون معیارهای مشخص، علمی، زیباشناسانه و اجتماعی دارد، بنابراین قابل اتکا است. اثری که نقد میشود یعنی ارزش خواندن دارد. یعنی نویسنده ارزش تفکری دارد که نقد بر آن نوشته میشود، ما به ویژه در ادبیات قرن نوزدهم روسیه این روند را به روشنی مشاهده میکنیم.
- نقد ادبی /
- روسیه /
- آبتین گلکار /
- زهرا محمدی /