فرهنگ و ادب - معرفی کتاب
معرفی کتاب« مردم‌نگاری امروزین»+فایل صوتی
تاریخ انتشار : 96/07/26 ساعت 14:08

کتاب «مردم‌نگاری امروزی» نظریه ها و روش ها، نوشته الیزابت کمپل و لوک اریک لاسیتر و ترجمه سعدیه صالحی و با مقدمه احمد نادری (مدیر گروه انسان‌شناسی دانشگاه تهران) از نشر گل آذین به چاپ رسید.

به گزارش رویداد فرهنگی، بیش از یک قرن از پیدایش علم انسان‌شناسی می گذرد و این رشته در طول این مدت پیوسته در حال تکامل بوده است و این تکامل همچنان ادامه خواهد داشت. در واقع، از آن زمان که انسان غربی که سیستم فکری و سبک زندگی او برآمده از روشنگری و قبل از آن رنسانس بود؛ برای شناخت خود و دیگری اقدام به ابداع رشته های ((Discipline مختلف نمود، این رشته ها تاکنون پیوسته در حال تغییر و تحول بوده اند. انسان استعمارگر غربی در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم برای شناخت «خود» و «دیگری» به ابداع پنج رشته اصلی در حوزه علوم انسانی پرداخت: برای شناخت خود، رشته هایی نظیر علوم سیاسی، اقتصاد و جامعه شناسی را بوجود آورد؛ و برای شناخت دیگری رشته هایی همچون شرق شناسی و مردم شناسی خلق شدند. دو رشته متاخر، با یک تقسیم کار مشخص و دقیق، هرکدام به مطالعه نوعی از جوامع غیر غربی پرداختند. شرق شناسی ((Orientalism به مطالعه جوامعی پرداخت که از سویی دارای سامان سیاسی مشخص و از سوی دیگر دارای سنت مکتوب بودند. مردم شناسی ((Ethonology نیز به مطالعه جوامعی که دارای سامان سیاسی مشخص نبوده و سنت مکتوب نیز نداشتند، گماشته شد.

مردم شناسی که بعدا در فرآیند توسعه خود، نام انسان شناسی ((Anthropology را به خود گرفت و سعی در فاصله گرفتن از گفتمان استعماری اولیه خود نمود، بعدها در حوزه مطالعاتی خود شاهد تغییراتی گسترده بود. این تغییرات از یکسو به فراگیر شدن موج مدرنیته در سراسر جهان بر می گشت و از دیگر سو، الزامات مطالعاتی در جوامع مدرن شده. از اینرو، در کمتر از یک قرن، انسان شناسی با به روز رسانی حوزه های مطالعاتی خود، به مطالعه شهرهای مدرن نیز رو آورد که این مساله نخستین بار در کارهای مطالعاتی مکتب شیکاگو در دهه دوم قرن بیستم مشاهده گردید. امروزه این علم و رشته توانسته است با تثبیت خود و بروز رسانی مستمر، نه تنها بعنوان یکی از رشته های مطرح در دنیا، بلکه یکی از آینده دار ترین رشته ها خود را مطرح کرده و در کانون توجهات باشد.

 

قسمتی از متن کتاب

مردم نگاری هرمنوتیکی است

ما مردم نگاری را هرمنوتیکی می دانیم، و عقیده داریم که به طور کامل و گریز ناپذیری امری تفسیری است. البته، مدت ها است که تصور می شود کار میدانی شامل خوانش، تفسیر، و تولید «متون» فرهنگی است (برای مثال اعمال، عبارات، و سنت های انسانی)، اینکه نوشتن مردم نگاری به طور تنگاتنگی به این فرایند پویا و گفتگویی گره خورده است. انجام و نگارش مردم نگاری ما را درگیر چیزی بیش از صرف تحلیل متون می کند، با این وجود، به طور تنگاتنگی به امر شخصی گره خورده است: زمانی که در زندگی دیگران مشارکت می کنیم و آنها را در گیر گفتگو می سازیم، نمی توانیم به آنها کمک کنیم اما تحت تاثیر تجارب مشترک آشکار و مداومی قرار می گیریم که در میان ما توسعه می یابد. به علاوه، این تجربه مشترک ذهنیت های ما را تغییر می دهد، و زمانی که ذهنیت ها تغییر کرد، مواضع شیوه و تفسیر ما از جهان اطرافمان- به حالاتی از تغییرات پی در پی در می آید. این یک واقعیت اساسی مردم نگاری است: هنگامی که ما در حال یادگیری در مورد دیگران هستیم، در مورد خودمان یاد می گیریم؛ هنگامی که در مورد خودمان یاد می گیریم، از نو در مورد دیگران یاد می گیریم؛ و زمانی که چیزی در مورد دیگران و خودمان یاد می گیریم، تغییر می کنیم.



نظرات کاربران

ارسال