اگر در عالم سیاست مرز و دیوار وجود دارد، در ادبیات و هنر هیچ مرزی نیست. ادبیات و هنر مرزها را میشکنند.
به گزارش رویداد فرهنگی، جلسه دوم گفت و گو با غلامرضا امامی، مدیر انتشارات موج دوشنبه، 27 شهریورماه در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد. در این جلسه امامی از خاطرات خود و اندیشه و فعالیتهایش سخن گفت.
در ابتدای این نشست، غلامرضا امامی گفت: شوق خواندن، دانستن و آگاهی در دهههای 40 و 50 در میان مردم بیشتر بود. در آن زمان شمارگان كتابها بیشتر 10 و 20 هزار بود و مردم برای خرید كتاب جلوی كتابفروشیها صف میكشیدند، اما امروز متاسفانه در برخی موارد شمارگان كتابها 100 یا 200 نسخه است. ناشران امروز عاشقانه به كار ادامه میدهند و در این بیابان ناآگاهی و بیاعتنایی به كتاب، عاشقانه قدم میزنند و سرزنشهای خار مغیلان را به جان میخرند.
وی ادامه داد: در دوران گذشته سوادعمومی نبود و خواندن و نوشتن در اختیار دو طبقه درباریان و روحانیون بود و مردم عادی كم خواندن و نوشتن میدانستند و به این جهت فرهنگ ما بیشتر شفاهی است و بخش زیادی از تاریخ خود را به صورت مكتوب در اختیار نداریم و این امر نیز ریشه تاریخی دارد. شاید بتوان در این زمینه دلایلی را برشمرد از جمله اینكه گاهی كتاب برای ما مقدس بوده و به دلیل این تقدس از ما دور بود و گاهی گمان میكردیم هرچه در كتابها نوشتهاند، درست است. برای اطلاع از تاریخ و فرهنگ خودمان دو راه در اختیار داریم؛ از استعارههای شعرا و سفرنامههای سفرنامهنویسان خارجی استفاده كنیم.
باید بچهها را با کتاب آشنا کنیم
این ناشر باسابقه ادامه داد: نخستین كلمهای كه بر پیامبر (ص) نازل شد، خواندن بود، حال باید دید چه به روز جامعه اسلامی آمده كه با خواندن بیگانه است. موج خواندن و كتاب زمانی بهوجود میآید كه بخواهد به نیازی پاسخ دهد؛ امروز جامعه ما خود را از كتاب بینیاز میداند. در دوران ما كتاب باعث مباهات بود و امروز ماشین شاسیبلند مایه مباهات است. چون كتاب یك نیاز نیست در نتیجه وضعیت كتاب به همین صورت باقی میماند، در حالی كه كشورهای دیگر این نیاز را همواره احساس میكنند و به قول امبرتو اكو: «از كتاب گریزی نیست». اگر بچهها را با كتاب آشنا و آشتی دهیم، شاهد گسترش كتاب و كتابخوانی خواهیم بود. متاسفانه در نمایشگاههای خارج از ایران كشور ما را بهعنوان دزد تشبیه میكنند به این دلیل كه ما عضو كنوانسیون جهانی كپیرایت نیستیم و این حق را رعایت نمیكنیم، در حالیكه ناشران به راحتی میتوانند حق رایت كتابها را دریافت و خریداری كنند.
ادبیات و هنر مرزها را میشکنند
وی در پاسخ به اینكه چگونه در بین كتابهایی كه چاپ كردهاید، آثاری از افراد مختلف با جهتگیریهای مختلف وجود دارد، تصریح كرد: در روابط اجتماعی، انسانیت و اندیشیدن به مردم برایم بیشترین اهمیت را داشته و دارد. از بچگی اعتقاد داشتم اگر در عالم سیاست، مرز و دیوار وجود دارد، در دنیای ادب و هنر هیچ مرزی نیست. ادبیات و هنر، مرزهای زمان و مكان را میشكنند. در دنیای ادبیات، عقاید هركس به خودش مربوط است و طریقه فكری افراد در چاپ كتابهایشان به من ربطی نداشت، بلكه شرف انسانی مترجمان و نویسندگان مهم بود. همیشه این جمله زرتشت در خاطرم میماند: «من برای از میان بردن تاریكیها، شمشیر نمیكشم، شمعی روشن میكنم». فكر میكنم باید شمع روشنی كوچك كنیم كه تاریكی جهل و ناآگاهی از بین برود و در این صورت است كه ستم و فقر هم از بین خواهد رفت. در دایره بزرگی كه برای آگاهی ترسیم كردم، سیروس طاهباز و همینطور دكتر حمید عنایت، احمد شاملو، سیمین دانشور، غزاله علیزاده و محمد قاضی هم جای میگرفتند. اما تنها هدفم آگاهی نبوده، بلكه آنهایی كه در جامعه چهرههایی موجه و مورد احترام داشتند، برایم مهم بودند، چراكه كتاب یا نویسنده یا مترجم یا محتوایش باید معتبر باشد كه مورد توجه قرار گیرد. بیشتر كتابهایی كه چاپ كردم نویسندگان و پدیدآورندگان شناختهشدهای داشتند. در طول سالهای فعالیتم در عرصه نشر، اگر كتابی به آگاهی و از آگاهی به آزادی كمك میكرد با میل چاپ میكردم.
جمال عبدالناصر به فرهنگ ایرانی علاقه داشت
بنیاگذار انتشارات موج در بیان بخشی از خاطرات خود درباره كتاب «فلسفه انقلاب مصر» اثر جمال عبدالناصر نیز گفت: در دوران نوجوانی و جوانی ما، جمال عبدالناصر چهرهای محبوب بود و به فرهنگ ایران و همچنین نهضت ملی ایران به رهبری دكتر محمد مصدق علاقهمند بود. خلاف تصورات برخی، وی هرگز لفظ «خلیج عربی» را به كار نبرده و بسیاری از اشخاص و بزرگان و فرهیختگان ایرانی را در كشورش پناه داده كه از آن جمله میتوان به ابراهیم یزدی و دكتر چمران اشاره كرد. سیروس طاهباز نیز كتاب «شعر مقاوت در فلسطین اشغالی» را به وی تقدیم كرده است. كتاب «فلسفه انقلاب مصر» اثر جمال عبدالناصر به دستم رسید كه با ترجمه دكتر سمسار آن را به چاپ رساندیم و اردشیر محصص نیز كار طراحی جلد آن را انجام داد. در این شكی نیست كه ناصر پاك بود و موریانه فساد كه خیلی از رهبران جهان را مورد هجوم قرار میداد، بر وی اثر نداشت. آیتالله طالقانی نیز به این شخصیت علاقه داشته و برای وی در مسجد هدایت مجلس ترحیم برگزار كردند.
امامی در معرفی برخی آثاری كه در طول سالها فعالیت وی در عرصه نشر به چاپ رسانده، اظهار كرد: از جمله آثار میتوانم به كتاب «فرزند زمان خویشتن باش» اشاره كنم كه زیرنظر و تایید علمی استاد محمدرضا حكیمی از سوی شركت انتشار در 10 هزار نسخه چاپ شد. چاپ این اثر مصادف با جشنهای دو هزار و 500 ساله بود و بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت. خسرو گلسرخی نسخهای از این كتاب را دیده و از آن خوشش آمد و یادداشت مفصلی بر آن نوشت.همچنین میتوانم به چاپ كتابهای «زندگی من» اثر محمدعلی كلی و «مصاحبه با تاریخ» اوریانا فالاچی در انتشارات موج اشاره كنم. همچنین در انتشارات پندار كتابهایی مانند «الف لام میم» از علیرضا نوریزاده و «طبایعالاستبداد» را به چاپ رساندیم. در این سالها، آثاری را نیز ویرایش كردهام از آن میان میتوانم از «رابطه علم و دین»، «سرباز شكلاتی»، «رمز موفق زیستن» و «از ما نیست» نام ببرم.
اگر دوباره به دنیا میآمدم همین راه را میرفتم
وی در بخش پایانی سخنان خود گفت: اگر دوباره به دنیا بیایم، احتمالا همین راه 71 ساله را میروم، البته شاید این بار برخی كارها را انجام ندهم. در كل زندگی خوبی داشتم و احساس خوشبختی میكنم از اینكه چهرههایی را در زندگی دیدم كه هنوز برایم ارج دارند؛ از جمله آیتالله طالقانی، جلال آلاحمد و مهندس مهدی بازرگان. این سه شخصیت بیشترین تاثیر را بر زندگی و شخصیت من داشتند. بیشك بیشترین تاثیر عاطفی را جلال آلاحمد بر من داشت و از لحاظ فكری نیز آیتالله طالقانی بیشترین تاثیر را بر من گذاشته است.
بنیانگذار انتشارات موج افزود: اگر امروز ببینم كسی كتابهایم را بدون اجازه چاپ و منتشر میكند بهشدت ناراحت میشوم و این اتفاق درباره كتابهای «چهل طوطی» و «تاریخ مذكر» برای من رخ داده است. اما اگر ببینم پس از سالها كتابم در دست كسی است كه آن را با اشتیاق مطالعه میكند، بسیار خرسند میشوم. همچنین اگر بخواهم به كسی كتاب هدیه دهم، آخرین كتابم با عنوان «پندهای ناشنیده» كه در قالب ترجمه است را هدیه خواهم داد.