به بهانه جلسه شعرخوانی در سفارت مکزیک توسط رامین ناصرنصیر، رویداد فرهنگی مصاحبهای با این بازیگر و مترجم داشت.
رامین ناصرنصیر که با برنامه «ساعت خوش» به کارگردانی مهران مدیری به تلویزیون آمد، در کنار بازیگری به ترجمه آثار اسپانیایی نیز میپردازد. روز دوشنبه 20 شهریورماه ناصرنصیر با حضور در سفارت مکزیک اشعاری از کتاب «پرندهای نیست، درخت میخواند» را خواند. این کتاب گزیدهای است از اشعار برگزیده جشنواره آگواس کالینتس در مکزیک است که توسط وی ترجمه و در سال 1383 به چاپ رسیده است.
خبرنگار رویداد فرهنگی بعد از این مراسم مصاحبهای با وی داشت.
سلام؛ لطفا در مورد کتابی که ترجمه کردید توضیح دهید.
من هم به شما و شنوندگان برنامه سلام میکنم. امروز در سفارت مکزیک یک برنامه شعرخوانی بر اساس کتابی بود که 13 سال پیش ترجمه کردم. این کتاب برگزیدهای است از اشعار 30 شاعر مکزیکی که در طول 30 سال توانسته بودند جایزه ملی شعر مکزیک که هر سال به یک کتاب شعر تعلق میگیرد از آن خودشان کنند. در واقع شاعرانی که از سال 1967 تا 1997 میلادی این جایزه را که عنوان آن «آگواس کالینتس» است را برده بودند.
ما از این کتاب که اشعار این 30 شاعر است، 16 قطعه شعر متعلق به 12 شاعر را انتخاب کردیم تا به دو زبان فارسی و اسپانیایی در سفارت مکزیک قرائت کنیم و گروه موسیقی «هیچ» خوانش شعرها را همراهی کردند.
انتخاب این کتاب به چه صورت انجام شد؟
در قالب یک همکاری فرهنگی بود بین بخش فرهنگی سفارت مکزیک در ایران و مکزیکو سیتی، ما پنج کتاب را با هماهنگی سفارت مکزیک برای معرفی فرهنگ مکزیک به فارسی زبانان انتخاب کردیم که یکی از آنها همین کتاب بود. از شاعران مکزیکی غیر از اوکتاوو پاز که به علت اینکه جایزه نوبل برده بود و شاعر معروفی است و تعدادی از آثارش به فارسی ترجمه شده است، از هیچ شاعر مکزیکی دیگری تا به حال کتاب به فارسی چاپ نشده بود. حتی تا به امروز هم این اتفاق نیفتاده است لذا جای خالیاش احساس میشد. این کتاب نگاهی گذرا اما با چشماندازی کامل به شعر مکزیک در طول 30 سال در ایستگاههای مختلف به انتخاب خود مکزیکیها است که قرار است یک شمای کلی از شعر مکزیک را به مخاطب فارسی زبان ارائه کند.
زمانی که به شعرخوانی گوش میدادم قرائت شعرها با چیزی که در فارسی به عنوان شعر میدانیم خیلی فرق داشت. آیا همچین تفاوتی وجود دارد؟
این چیزی که به آن اشاره میکنید مربوط به ذات خود شعر میشود یا نحوه قرائت آن؟
ذات خود شعرها.
ذات شعرها کمی با آن چیزی که ما در سنت شعری خودمان میشناسیم متفاوت است. ما در سنت شعری فارسی موضوعات خاصی را درخور شعر میدانیم. حتی کلمات خاصی را درخور این میدانیم که در یک شعر استفاده کنیم. خوب برای خود من به عنوان مترجم در ابتدا این مسئله یک مقدار غرابت داشت که به طور مثال شاعری راجع به اسبابکشی شعری سروده است یا مثلا راجع به چاهک مستراح شعر گفته است. برای ما خیلی غریب است که راجع به این موضوعات شعر بگوییم یا حتی این کلمات در یک شعر استفاده شوند.
خود من رفته رفته هرچه بیشتر شعرها را خواندم و با آنها آشنا شدم اتفاقا به این نوع شعرها بیشتر علاقه پیدا کردم. اتفاقا شعر گفتن درباره یک موضوعی که شاعرانه به نظر نمیآید، احتیاج به یک شاعر تواناتری دارد. در واقع یک سنت شعری متفاوت را با آنچه ما در ایران میشناسیم به ما معرفی میکند.
ترجمه کردن یک داستان یا رمان، بحثی است ولی ترجمه شعر بسیار سخت است. آیا شما در فارسی هم شعر میسرایید؟
بله من با شعر بیگانه نیستم. هم به عنوان خواننده حرفهای شعر و هم به عنوان شاید کسی که به صورت آماتور گاهی اوقات برای دل خودش شعر میگوید ولی نه با این هدف که شعرها را چاپ کند یا برای مطالعه دیگران شعر بگوید. من خیلی شخصی شعر میگویم. هیچ وقت حتی فکرش را هم نکردم که بخواهم آنها را چاپ کنم، بنابراین با شعر بیگانه نیستم.
البته همینطور است. ترجمه شعر امری است نزدیک به محال. ولی خوب به هر حال شما ناچارید که جایی همیشه تعادلی بین فرم و محتوا برقرار کنید. جایی مفهومی که در شعر گفته میشود مهمتر است پس ناچارید از شاعرانگی شعر کمی بگذرید و مفهوم را انتقال دهید. جاهایی کمی کفه ترازو را به نفع شاعرانگی و زیبایی کلام سنگینتر میکنید. بعضی شعرها راحتتر به ترجمه و چینش کلمات به فارسی تن میدهند و بعضی شعرها سختتر اند. یکی از معیارهای من برای انتخاب هم همین بود. گاهی شعرهای زیبایی به زبان اسپانیایی وجود دارند که ترجمه فارسی آن خیلی زیبا نمیشود. بنابراین از ترجمهاش صرف نظر کردم. سعی کردم به انتخابهایی دست زنم که هم مفهوم آن و هم شاعرانگی آن بتواند به فارسی منتقل شود.
شما بیشتر به عنوان یک بازیگر شناخته شدهاید. فکر میکنید اگر بازیگر نمیشدید، شاعر میشدید؟
نمیدانم. ولی حتما دنیای ادبیات جذبم میکرد. شاید داستاننویسی، رماننویسی و شاید هم شعر. همین الان هم کمی از دنیای سینما یا تئاتر برایم جذابتر است.
ترجمه کردن قطعا فقط به شعر یا نثر برنمیگردد. قطعا موضوع آشنایی با یک فرهنگ دیگر است. در این جستجوهای فرهنگی آیا تشابهی بین فرهنگ مکزیکی و ایرانی میبینید؟
بله خیلی زیاد. هم در تجربههای تاریخی که آنها داشتهاند با ما تشابه وجود دارد و هم در بنمایههای فرهنگشان. حتی شیوههای روزمره زندگی و در برخوردشان با مسائل روزمره شباهتهای زیادی است. با اینکه فاصله جغرافیایی، اقلیمی، مذهبی و زبانی زیادی وجود دارد ولی شباهتها خیلی زیاد است. به صورتی که فرهنگ آمریکای لاتین با فرهنگ خاورمیانه میتوانند خساده با هم وارد گفتگو و تعامل بشوند.
آیا به آمریکای لاتین سفر کردهاید؟
بله طبیعتا.
پروژه ترجمه دیگری هم داشتید یا دارید؟
بله مدتی است در چند سال اخیر بر روی فرهنگ شفاهی آمریکای لاتین کار میکنم. فعلا بر روی ایستگاه کوبا هستم. یک کتاب هم از ضربالمثلهای کوبا چاپ کردم. کتاب دیگری از چیستانهای کوبایی ترجمه کردهام که آماده چاپ است. اخذ مجوز کتابها انجام شده است و به زودی توسط نشر حوض نقره منتشر خواهد شد.
کتاب «پرندهای نیست، درخت میخواند» را چطور میتوان پیدا کرد؟
بیش از 10 سال از تاریخ چاپ این کتاب میگذرد. به همین دلیل این کتاب در بازار کتاب کمیاب است. این کتاب توسط نشر نیلا به چاپ رسیده است و فکر میکنم با مراجعه به این نشر یا پخشکنندههای این نشر قابل دسترسی باشد.
- رامین ناصرنصیر /
- بازیگری /
- مهران مدیری /
- سفارت مکزیک /