فرهنگ و ادب - معرفی کتاب
معرفی کتاب «کادوی عجیب و غریب تولد لونا»+فایل صوتی
تاریخ انتشار : 96/06/08 ساعت 00:24

کتاب «کادوی عجیب و غریب تولد لونا» نوشته پیام ابراهیمی، در سال 1395 توسط نشر نردبان منتشر شده است.

به گزارش رویداد فرهنگی، کتاب «کادوی عجیب و غریب تولد لونا» داستان بچه خرس کوچکی است که توی زندگی‌اش هیچ چیز کم نداشت. لونا هر سال نزدیک تولدش سراغ پدر و مادرش می‌رفت و اسم چیزی که توی دنیا خیلی دلش می‌خواست، به آن‌ها می‌گفت تا برایش بخرند. می‌توانست هرچیزی که دوست داشت از پدرومادرش بخواهد. اما آن سال لونا چیزی می‌خواست که با همه کادوهای قبلی فرق داشت. یک بچه آدم دیده بود و دلش می‌خواست یکی از آن‌ها را داشته باشد. هرچه پدرش به او گفت که نگهداری بچه آدم خیلی سخت است گوشش بدهکار نبود. تا اینکه روز تولدش وقتی مشغول بازی کردن با دوستانش بود، یک‌هو چشمش به جعبه بزرگ قرمز رنگی افتاد که روبان دورش بسته بودند. لونا با سرعت دوید سمت جعبه و روبان را باز کرد. در جعبه یک بچه آدم بود. او اسمش را بوو گذاشت. در ادامه داستان اتفاقاتی که برای لونا و بوو می‌افتد را می خوانید.

این کتاب به کودکان می‌آموزد که بچه هر موجود زنده‌ای، نیازهایی دارد. او برای رفع نیازهایش باید در کنار پدرومادر و هم‌نوعان خود باشد. همان‌طور که کودک باید در خانواده خود بزرگ شود، بچه‌های جانوران نیز باید در کنار پدر و مادر خود رشد کنند و نباید آن‌ها را از هم جدا کرد.

 

بخشی از متن کتاب

 ملان که بچه خفاش و دوست صمیمی لونا بود، گفت:

«خیلی نازه. بیاین بچلونیمش.»

و بعد همه بچه‌ها ریختند سر بوو. قی قی سه دور، دور او پیچید.

تندر با پنجه‌های تیزش شکمش را قلقلک داد.

فیلا با خرطومش او را ماچ آبدار کرد.

آن‌ها آن‌قدر با بوو بازی کردند که لباس‌هایش پاره شد

و جای پنجه‌هایشان روی بدنش ماند.

بوو زد زیر گریه.

ملا گفت: «شاید گرسنه‌اش باشد.»

بعد یک دانه بلوط نزدیک دهان بوو برد. بوو دهانش را محکم بست. ملان یک برگ از روی زمین برداشت و به سمت دهان بوو برد، اما او باز هم دهانش را محکم بست. ملان کمی به بو خیره شد. بعد با بال‌هایش یکی کوبید به روی سر بوو. همین که بوو دهانش را باز کرد که جیغ بکشد، ملان برگ را چپاند توی دهان بوو و گفت:

«هه! چه بامزه است. باید بزنی توی سرش تا غذا بخوره.»



نظرات کاربران

ارسال