مترجم کتاب «شکلگیری هنر اسلامی» کتاب الگ گرابار را کتابی یگانه در تاریخ هنر اسلامی خواند که نظیرش هنوز پدید نیامده است.
به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، جلسه نقد و بررسی کتاب «شکلگیری هنر اسلامی» نوشته الگ گرابار و ترجمه مهدی گلچین عارفی با حضور مترجم این کتاب، نادیه ایمانی و محمدرضا رحیمزاده، اساتید دانشگاه هنر روز چهارشنبه اول شهریورماه در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد.
در این جلسه عرفانی کتاب الگ گرابار را کتابی جامع در هنر اسلامی خواند که نظریش هنوز پدید نیامده است. ایمانی و رحیمزاده نیز از نقش مهم الگ گرابار در شکلگیری مطالعات حوزه هنر اسلامی و اهمیت این کتاب گفتند.
هنر اسلامی با هنر ادیان دیگر متفاوت است
عرفانی با اشاره به این که گرابار یکی از مهمترین مورخان هنر اسلامی است کتاب «شکل گیری هنر اسلامی» را حاوی ابعاد نظری گرابار توصیف کرد و گفت: این کتاب از وقتی که به چاپ رسیده است به منبع مرجع هنر اسلامی از نظر تاریخی و نظری تبدیل شده است. میتوان گفت در 30 سالی که از تالیف این کتاب میگذرد، اثر دیگری هم تراز آن پدید نیامده است.
وی در ادامه صحبتهایش به زندگی گرابار پرداخت و گفت: گرابار در خانوادهای به دنیا آمد که هنر در آن سابقه داشت. پدر وی آندره گرابار مورخ بزرگ تاریخ بیزانس بود و نگاهش به اثر هنر اسلام بر عالم بیزانس بود. اصلیت خانواده گرابار اوکراینی بود ولی الگ در فرانسه به دنیا آمد. گرابار از ارنست هرتسفلد و ژان سواژه بسیار تاثیر گرفت.
عرفانی اظهار داشت که گرابار در متن کتاب آورده است، هنر اسلامی همانند هنر مسیحی یا بودایی یک هنر مذهبی نیست و دلیل آن هم آثار و به خصوص معماری اسلامی است که غیردینی هستند. این مترجم و پژوهشگر ادامه داد: دلیل دیگر این عدم شباهت آنچه ما هنر اسلامی میخوانیم و هنر ادیان دیگر این است که بخشی از آثار اسلامی به دست غیرمسلمانان ساخته شدهاند.
وی فصل دوم کتاب را مروری بر عالم اسلام شمرد که مطالعه آن حتی برای کسانی که در حوزه هنر اسلامی فعالیت نمیکنند مفید است. عرفانی در ادامه صحبتهایش به اشاره گرابار در رابطه با هنر شهری اسلامی پرداخت. به گفته وی این هنر شهری اسلامی، نه سیاسی و متعلق به کاخ است و نه دینی است. مثال بارز آن هم سفالگری اسلامی است.
مترجم کتاب در ادامه گفت: در کتاب گرابار ما با جامعه اسلامی در هیبت یک شخصیت طرف هستیم که در یک موقعیت تاریخی قرار گرفته است و باید تصمیماتی بگیرد. این طرز نگاه بسیار ظریف و دقیق است.
عبارت «هنر و معماری اسلامی» به وسیله گرابار باب شد
ایمانی ترجمه کتاب به دست عرفانی را ترجمهای بینظیر خواند و مطالعه آن را برای افردی که میخواهند وارد حوزه هنرهای اسلامی شوند لازم دانست.
وی ادامه داد: زمانی که تمام هنرشناسان و باستانشناسان مشغول مستند سازی از هنر و معماری اسلامی بودند و آثار را با توجه به سرزمین، حکومت و تقسیمبندی تاریخی معرفی میکردند، گرابار پیشنهاد میکند که به جای استفاده از زمان، مکان یا دوره تاریخی یا حتی سبک آثار از عنوان اسلامی استفاده شود.
ایمانی گفت: در واقع گرابار اولین کسی بود که عبارت «هنر و معماری اسلامی» را باب کرد و در کتاب هم توضیح میدهد که دلیل معرفی این عبارت این بود که اگر در هر سرزمینی اسلامی وارد شد با آنچه که در آن سرزمین وجود داشت اتفاقات تازهای افتاد. گرابار میخواست روح مشترک میان تمام این مکانها و آثار را توضیح دهد.
این استاد دانشگاه هنر اظهار داشت که تا پیش از دهه هشتاد میلادی مطالعه هنر اسلامی عمدتا به دست پژوهشگران غربی انجام میشد و مسلمانان خود دستی در این حوزه نداشتند اما بعد از این دهه و با چاپ کتاب «شکل گیری اسلامی» هنرمندان و پژوهشگران مسلمان نیز به مطالعه این حوزه روی آوردند.
ایمانی ادامه داد: این مطالعات ادامه پیدا کرد و بعد از نزدیک به دو دهه مقالات زیادی به چاپ رسید که این پرسش را مطرح میکردند که چرا باید از واژه هنر اسلامی استفاده کنیم و هر منطقه را به صورت جداگانه مطالعه نکنیم؟ گرابار نیز در پیشگفتار یک مجموعه مقالات به نقد این عنوان پرداخت.
هسته اصلی کتاب طرح پرسش چیستی هنر اسلامی است
رحیمزاده سخنران دیگر این نشست بود او نیز با تمجید از ترجمه این کتاب گفت: امروزه کتابهای بسیاری از زبانهای دیگر چاپ میشوند ولی ترجمه خوبی ندارند و کتاب را ضایع میکنند ولی «شکل گیری هنر اسلامی» این گونه نیست و ترجمه بسیار خوبی دارد.
وی با بیان این که گرابار در این کتاب به دنبال مفهوم است عنوان کرد: گرابار در این کتاب میخواهد پیوندی بین آنچه رخ داده و آنچه در حال رخ دادن است را برقرار بکند. بنابراین کتاب تقاطع بین تاریخ اسلامی به عنوان یک دین و نهضت سیاسی و از سوی دیگر مسیری که در تاریخ هنر پدید آمده است، معنی پیدا میکند.
این استاد دانشگاه در ادامه توضیحات خود کتاب را محصول دورهای خواند که مطالعات هنر اسلامی در غرب رشد کرده بود و عنوان کرد این کتاب در واقع پرسش از چیستی معماری اسلامی را از منظر تاریخی زنده میکند.
رحیمزاده افزود: این کتاب هنوز مهم است و فکر میکنم هیچ وقت اهمیتش از بین نخواهد رفت. این کتاب حاصل زندگی فردی است که با مجموعهای از آموزشهایی که دیده و موقعیتهایی که داشته است توانسته عصارهی حوزه خودش را گردآوری و آن را تبدیل به یک پرسش اساسی کند.
وی اظهار داشت که در این کتاب اشتباهاتی وجود دارند که حتی خود نویسنده هم به آنها واقف است و در جایی به آنها اشاره میکند. رحیمزاده در ادامه اهدف اصلی پیدایش این کتاب را تبدیل کردن هنر اسلامی به یک مسئله انسانی برای همه و نه فقط متخصصین این حوزه و تربیت کردن محققین دیگر در این حوزه عنوان کرد.