مجموعه شعر طنز «ناشیانه دوستت دارم » سرودههای زهرا دری(پاییز)، توسط انتشارات مروارید به چاپ رسید.
به گزارش رویداد فرهنگی، زهرا دُرّی، طنزپردازی است که خیلی کتاب منتشر شده دارد و خوشبختانه هنوز هیچکس او را نمیشناسد. سعی کرده خودش را مطرح کند، اما زورش نرسیده. متولد آبان ماه1359 اصفهان است و اولین شعرش را دوم دبستان نوشته. با دیپلم تجربی، کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دارد و سعی میکند انسان خوبی باشد و دستش را در دماغ کسی نکند. دکتری ادبیات فارسی را هم رها کرده و فعلاً بیخیال همهچیز شده؛ بهجز طنز که عشق زندگیاش شده، شما را هم ناشیانه دوست دارد. بفرمایید طنز عاشقانه ...
از زبان نویسنده
از نوجوانی آثارم را برای مجلات میفرستادم و آنها هم چاپ میکردند. اولین کتاب طنزم «مارمولکهای با وجدان» نام داشت که نثر طنز بود و سال 1383 منتشر شد. دومین کتاب طنزم «دریغخند» نام دارد که مجموعه شعر طنز است. 36 کتاب کودکانه هم کار کردم با تیراژهای بالا و چاپهای متعدد و ناشرانی با جیبهای پولکی. تا چندوقت پیش نمیدانستم چاپ سیام چندتاشان درآمده. شلغم هم دشمنتان است.
کتاب را در دو بخش طنزیم کردم. بخش دومش دلتنگی های گربه شهری است که به یاد عشق روستاییاش در قالب رباعیهای مثلا به هم پیوسته سروده شده است. بخش اول کتاب هم که درباره عشق خودمانی و ساده و راه راه ما آدم هاست.
قسمتی از متن کتاب
قضیه
دلتنگم و تنهایم و نامیزانم
مانند هویج، بی سروسامانم
باید که خودت مرا بگیری امسال
چون فهمیده قضیه را مامانم
عشق این است
ای که خوش لهجه و خوش خلقی و خوش سیمایی
حیف باشد که مجرد تویی و بی مایی
به خدایی که تویی بنده بگزیده او
من دلت را ببرم عاقبت از یک جایی
بنی آدم اگر اعضای تن یکدگرند
تو فقط در نظر من همه اعضایی
ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
آب غوره شده محصول دو چشمم، اما
نفس نبض مرا باز تو میافزایی
نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی
بپزم آش به دیگی و سپس حلوایی
دخترم گریه نکن مرد ندارد ارزش!
گفت این را سر نذری تو، یک بابایی
من ولی پاسخ او یک تنه خالی بستم:
که تو تا آخر این هفته خودت میآیی!
این دروغ الکی را تو خودت راست بکن
روی حسم نزنی مرحمت دمپایی
عشق این است اگر، خاک به سر من شدهام
آه اگر از پس امروز بود فردایی!
- معرفی کتاب /
- ناشیانه دوستت دارم /
- زهرا دری /
- انتشارات مروارید /
- طنز /