
اسرار کتاب سیاه(با نوشتهها، گفتهها، عکسها و طرحهایی از ارهان پاموک) به اهتمام دارمین حاجیبگویچ و ترجمه عینله غریب، توسط نشر چشمه به چاپ رسید.
کتاب اسرار کتاب سیاه یک اثر جذاب است درباره نوشته شدن یکی از مهمترین رمانهای ارهان پاموک. رمان کتاب سیاه که عملا باعث شهرت و اعتبار بیش از پیش پاموک شد مملو از تکنیکها، تجربهها، تاریخ، سیاسیت و استفاده نویسندهاش است از آدمهای واقعی اطرافش. و در این کتاب پاموک نشان میدهد که چه طور این رمان بزرگ را نوشته است. او همه دفترچههایی را که حین نوشتن رمان در آنها اتود میزده حفظ کرده. عکس آدمهایی را که در کتاب نقشی دارند را آورده و نشان داده که چگونه این رمان را نوشته است.
کتاب را دارمین حاجی بگویچ زیر نظر پاموک تدوین کرده است. او برای این امر گاهی به زندگی خصوصی نویسنده در زمان نوشته شدن کتاب هم سرک کشیده است. حتیبرخوردهای گاه تند منتقدان ادبیات ترکیه با او را آورده و همینطور نظرات حامیان او را. پاموک در این کتاب تصویر کرده که چگونه این رمان جاهطلبانه را با توجه به تمام داشتههای ذهنی و عینیاش نوشته و چگونه پرورانده شان. چگونه برای شخصیتها نام گذاشته و چگونه سعی کرده ماجراها را به هم متصل کند. اسرار کتاب سیاه اثری است بسیار خواندنی درباره نوشته شدن یک شاهکار. این که یک داستاننویس چه طور ارواح را تسخیر میکند.
بخشهایی از کتاب
کتاب سیاه، یکی از مهمترین رمانهای نامتعارف، متفاوت و در عین حال منحصر به فرد ادبیات مدرن ترک محسوب میشود. این رمان از منظر ساختار، سبک و سیاق و غنای محتوا نه تنها در میان آثار پاموک بلکه در ادبیات ترکیه به مفهوم عام آن نیز، یکی از شگفت انگیزترین و بینظیرترین رمانها به شمار میآید. احساسی که از عمق منحصر به فرد و بهت و حیرتی مداوم نشئت میگیرد – با توجه به دقتی فراوان – که از خواندن این رمان به مخاطب آن دست میدهد، به مفهوم واقعی کلمه بیهمتاست.
عمق و غنای کتاب سیاه برای مخاطبی که برای نخستین بار آن را میخواند، زمانی آشکار میشود که این مخاطب فارغ از ژرفای کمنظیر و دیگر ویژگیهای فوقالعاده متن، آن را همان طوری میخواند که یک رمان رئالیستی معمولی و متعارف را. بنیادیترین ویژگی ساختاری این رمان که در عین حال به اسرار آمیز بودن آن نیز منجر میشود، در کنار تاثیرگذاری و تکان دهنده بودنش، و برخلاف ساختار ظاهری آن، که نظیر هر رمان پلیسی – جنایی معمولی و متعارف دیگری است، در این نکته نهفته که مخاطب معمولی به جرئت تا نیمی از کتاب هنوز کاملا به موضوع اصلی رمان پینمیبرد.
پاموک: دربارهی هزارتوی رمان و طرحهایی که در این زمینه کشیده
این یکی از دهها طرح یا به قول خودم خط خطیهایی هست که وقتی مشغول نوشتن کتاب سیاه بودم، کشیدم. این یکی رو به این خاطر برای این کتاب انتخاب کردم چون گوشهش طرح کوچکی از خودم هم هست! وقتی مشغول نوشتن رمان بودم، یا در واقع وقتی این قصد رو داشتم اما به دلایلی که الان یادم نیست از عهده این کار بر نمیاومدم، بیاختیار توی صفحات دفترچههایی که حکم چرکنویسهای اولیه این رمان رو داشتن یه سرح خطوط زیگ زاگ، خطوطی شبیه M,N,Z مثل دهلیزهای تنگ و تاریکی که دور خودشون پیچیده شدن اما باز جلو میرفتن، میکشیدم. آن موقع این کارم کاملا غیر ارادی بود و واقعا حواسم نبود دارم چه میکشم و چرا؟ الان بعد از سالها تازه میفهمم که این هزارتوها چه قدر شبیه کوچه پس کوچههای پیچ در پیچ استانبول که به نوعی کانون مرکزی کتاب سیاه بودن هستن!
راستش در کتاب سیاه از مجلههای دورهی کودکیام -–دوغان کاردش، چوجوک...- خصوصا از معماها و چیستانها و هزار توهایی مثل اینها خیلی الهام گرفتم. حالا اگه راست میگین به ارهان، نویسنده کتاب سیاه، از روی این طرح نشون بدین که از (1) هزارتوی کتاب سیاه چه جوری بیرون بیاد! یا این که به عنوان یک مخاطب، درست مثل شخصیت اصلی رمان، وسط جنگلی از اشارهها و نشانههای شهر استانبول آن قدر جلو برین که از شر این هزارتو خلاص بشین! الان که بعد سالها به این خط خطی، یا درستتر بگم خط خطیهایی که دیگر به یک نوع طراحی تقریبا کامل تبدیل شده، نگاه میاندازم، احساس میکنم که ارهان، ارهان نویسنده، وقتی از اون پلهها بالا میره به طرز عجیبی خوش بین است جوری که احساس میکنم کلمات «من»، «ارهان»، «جنگل»، «ورود»، «خروج» رو هم دقیقا با همین خوشبینی و حسن نیتی بوده که روی آن نوشتم! درست مثل بچههایی که تو دفتر نقاشیشون یک قایق کشیده و روش مینویسن «قایق». یا مثل هزار توهایی که توی مجلات مصور بچههاست، اون جا هم جلو ورودی هزارتو مینویسن «ورود» و جلو خروجیش هم «خروج!»
1-این «از» در متن کتاب نبود و توسط نگارنده اضافه و در فایل صوتی خوانده شد.
- معرفی کتاب /
- اورهان پاموک /
- عین له غریب /
- اسرار کتاب سیاه /
- نشر چشمه /