گرامیداشت روز جهانی داستان کوتاه با حضور نویسندگان و منتقدان افغانستانی و ایرانی در حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، در ابتدای نشست منوچهرفرادیس، مدیر نشر زریاب به عنوان یک فرد افغانستانی که در عرصه ادبیات داستانی فعالیت میکند، گزارشی کوتاه درباره ادبیات خلاق ارائه کرد.
او با اشاره به شروع کار خانه ادبیات در دهه 70 گفت: اکثر نویسندگان جوان افغانستانی فعال در زمینه ادبیات داستانی از افرادی هستند که در این دهه شروع به کار کردند. این دهه از ادبیات داستانی افغانستان به داستان کوتاه اختصاص دارد.
به گفته او در دهه 80 خورشیدی توجه بیشتر ادبیان افغانستانی به سمت رماننویسی رفت. فرادیس گفت: رمان گلنار و آیینه نوشته زریاب شروع این دوران است. حسین فخری که بیشتر داستان کوتاهنویس است نیز در این دهه رمان نوشت.
فرادیس با بیان این نکته که از علت تغییر سبک نوشتار داستان کوتاه به رمان در طول این دههها بیاطلاع است، اظهار داشت: در طول سالها بیشتر توجه ادبیات داستانی افغانستان بر محورهای جنگ و مساله مهاجرت بود.
به گفته مدیر نشر زریاب، در افغانستان مبارزهای پنهانی بین شعر و ادبیات داستانی ادامه دارد به صورتی که از کتابهای شعر به خوبی استقبال نمیشود ولی او شاهد استقبال خوبی از رمانها است.
فرادیس در قسمت پایانی سخنان خود با اشاره به نویسندگان نسل سوم و چهارم ایران، گفت: نویسندگان نسل سوم و چهارم در ایران هم داستان کوتاه نوشتند تا جایی که محمود دولتآبادی که بیشتر رمان مینویسد مجموعه داستان کوتاه بنی آدم را نوشت.
روند شکلگیری داستان کوتاه
محمد جواد جزینی، نویسنده ومنتقد ادبیات داستانی با توضیحی درباره نحوه شکلگیری نوشتن به سبک داستان کوتاه سخنان خود را آغاز کرد.
به گفته این نویسنده در سالهای قبل از ادگار آلنپو، داستان کوتاه به سبکی که امروز شاهد آن هستیم، نوشته نمیشد. او توضیح داد: در آن سالها داستان کوتاه با تعیین عددی تعریف میشد، به داستانهایی که از 60 هزار کلمه کمتر داشتند، داستان کوتاه میگفتند، چیزی که امروز در حدود کلمات یک رمان است. باید توجه داشت که در آن روزها از داستانهای 40 50 صفحه ای ایراد میگرفتند.
وی افزود: پو گفت تعیین عددی، از تعریف کیفیت داستان کوتاه عاجز است به صورتی که با اضافه یا کم کردم یک یا دو کلمه نمیتوان داستانی کوتاه یا رمانگونه نامید. طبق تعریف پو داستانی که بتوان آن را هنگام نوشیدن قهوه خواند، داستان کوتاه است، تعریفی که از تعیین عددی برای داستان کوتاه دقت کمتری داشت. در ادامه این روند پو مقالهای نوشت که اساسنامه داستان کوتاه شد. بنا بر تعریف پو داستان کوتاه اثری است که یکی از رویدادهای زندگی یک آدم برای ایجاد یک حس و یک درون مایه نوشته شده باشد؛ این وحدت چهار گانه برای داستان کوتاه مشخص شد. داستان کوتاه به یک واحد روایی کوچکترتبدیل شد.
جزینی با اشاره به روزگار آنتوان چخوف که در آن نمایشنامههایی نوشته میشد که چند پرده داشت و طولانی بود، گفت: به صورتی که وقتی مردم یک پرده را تماشا میکردند، باید به خانه رفته و روز دیگری برای دیدن پرده دوم به سالن مراجعه میکردند. چخوف نمایشنامهنویس بود و برای حفظ حس تماشاگر پیشنهاد داد که چرا نمایشنامهای نوشته نمیشود که در یک پرده بتوان آن را اجرا کرد؟ از پیامدهای این دو نظر اتفاقی در داستان کوتاه است که به ان جنبش مینیمالیستی میگویند.
جزینی درباره نحو شکلگیری داستان کوتاه و سرچشمه آن توضیح داد: برخی فکر میکردند داستان کوتاه براساس وضعیت اقتصادی و معماری و ساخت خانههای کوچک ایجاد شده است. روایت دوم بر پایه حجیم گویی در این دوران بود، نویسندگانی که زبانی حجیم و پرتکلف داشتند به ماکسیمالیستها معروف بودند.
به گفته جزینی مینیمالیستها در مواجهه با ماکسیمالیستها شکل گرفتند، به صورتی که داستانهایی کوتاه مینوشتند که برای عموم مردم قابل فهم باشد. او توضیح داد: در این سالها داستانهایی در کمترین اندازه و سادهترین شکل به وجود آمد. این نویسندگان تلاش میکردند در سادهترین شکل با خواننده ارتباط برقرار کنند.
این منتقد داستانی در توضیح ادامه روند شکلگیری داستان کوتاه بیان کرد: بعد از این دوره، جریان ادبی فورمالیستها شکل گرفت. آنها معتقد بودند محتوا فاقد ارزش است و این شکل نوشته است که آن را ارزشمند میسازد. نویسندگان باید شکلهای جدید در نوشتار خود به وجود آورند. در این دوران جریانهای رادیکال سعی کردند هرچه کوتاهتر بنویسند.
جزینی روند کوتاه و کوتاهتر شدن داستان را در چند مرحله دستهبندی کرد و گفت: داستانک، داستانهایی بود که به اندازه کف دست نوشته میشد، بعد از آن داستانهای کوتاهتر به نام micro fiction نوشته شد، داستانی که میتوانست کوتاهتر از یک پاراگراف باشد. ذره داستان، داستانهایی با یک یا دو کلمه بود که در در مرحله بعدی نوشته شد.
او در پایان سخنان خود با اشاره به فضای مجازی و تاثیر آن بر داستاننویسی و سلیقه مخاطب توضیح داد: امروز فضای مجازی به این اختصار کمک میکند. میل به کوتاه نوشتن محدود به این دهه نیست حکایتهای نوشته شده همواره به سمت کوتاه نوشته شدن میروند در حالی که در ادبیات ما میل به طولانی بودن وجود دارد.
حسین فخری، نویسنده افغانستانی در ادامه این نشست نمونهای از داستانهای خود را خواند.
نخستین شرط داستاننویسی داشتن استعداد است
رهنورد زریاب نویسنده افغانستانی، با بیان چند نکته اساسی درباره ادبیات داستان کوتاه سخنان خود را آغاز کرد.
او با طرح سوالی سخنان خود را آغاز کرد: چگونه میتوان داستان کوتاه را تعریف کرد؟ برای اینکار نخست باید درباره موضوع تالیف سخن گفت. ارسطو نخستین کسی است که تعریف را تالیف کرد. این تعریف ارسطو دو بعد مثبت و منفی دارد. بعد مثبت برای اینکه که یک رویداد را در یک چهارچوب جای میدهد یعنی روشنتر میسازد. بعد منفی آن این است که پدیدهها را چهارچوببندی و محدود میکند.
زریاب همچنین در توضیح رمان با بیان خاطرهای اظهار داشت: به یاد دارم نویسندهای در تعریف رمان گفت به تعداد تمام رمانهای جهان برای این کلمه، تعریف وجود دارد. به همین دلیل طرفدار آن نیستم که پدیدهای که بعد انتزاعی دارد را در چهارچوب تعریف محدود کنم. پدیدههای ملموس تعریف پذیرند اما پدیدههای انتزاعی تعریف گریزاند.
اما چگونه میتوان داستان نویس خوب شد؟ زریاب در توضیح درباره این سوال گفت: در حالی که تعریفی از داستان نداریم، به نظر من نخستین شرط داشتن استعداد است همچنین نیاز است که استعداد افراد پرورش داده شود.
خانه ادبیات افغانستان نیمدهه است که بزرگداشت روز جهانی داستان کوتاه را در کابل، تهران و اصفهان برگزار میکند. این بار، بزرگداشت روز جهانی داستان در تهران با حضور داستاننویسان دو کشور افغانستان و ایران برگزار میشود و در آن، داستاننویسان جوان افغانستانی و ایرانی داستان میخوانند. همچنین محمداعظم رهنورد زریاب، حسین فخری و جواد جزینی از نویسندگان برجسته افغانستان و ایران درباره تحولات ادبیات داستانی در دو سرزمین سخن میگویند.