مسعود شهرام نیا برای گرفتن تخفیف با یورگن باس گفتگو کرد.
سلام یورگن جون . چطوری برادر.
سلام . ببخشید شما؟
مسعودم. شهرام نیا. غرفه ایران.
چطوری مسعودی. چه خبر ؟ یاد ما کردی.
قربونت برم یورگن جون. هنوز که هنوز با بچه ها یاد حضور گرمت تو غرفه ایرانیم. چقدر موندگار... چقدر تاثیرگذار...
مخلص غرفه دار خلاقم برم
آقا مزاحمت شدم. پارسال یادته این منافقای از خدا بی خبر اومدن در غرفه ایران نذاشتن یه دو روزی کاسبی کنیم؟
خوب خوب
یه قولی به ما دادی که امسال یه تخفیفکی بهمون بدی
آره مسعود جون یادمه. اتفاقا خودم بچه ها رو فرستاده بودم شیرینی بگیرن از غرفه تون نتونسته بودن.
الان به بچه ها میگم امسال یه ۵۰۰۰ تایی بهت تخفیف بدن . فقط مسعودی امسال یه ۱۰۰ هزار تایی غرفه گروه شده نسبت به پارسال
یورگن جون من کوچیکتم. همین تخفیف رو الان میگم بچه ها خبر کنن بزنن. این ۵ هزار تا ۵۰۰ هزار تا برام می ارزه. اصلا اگه میبینی اذیت میشی کمترش کن
قربونت برم مسعودی که اینقد کم توقعی. امسال خانواده رو که میاری؟
نه بابا کجای کاری٬ امسال خودمونم زورکی داریم میایم٬ حالا اگه ارز دولتی جور بشه یه کاریش می کنم.
یورگن جون فقط قربون دستت یه سفارش بکن یه جای خوب به ما بدن. امسال دیگه مثل پارسال نیست برنامه های جدیدتری داریم برای معرفی کتاب و فرهنگمون... (اوضاع خوب نیست) یه سری سفره جدید بچه ها میخوان بیارن بفروشن.
ردیفه مسعودی٬ من امسال به پسرم هم گفتم بیاد وردست خودت غرفه داری یاد بگیره. بهش سخت نگیر، نابلده.
مثل پسر خودم بهش یاد میدم
دم شماها گرم که اینقد خون گرمید٬ برو بچه ها رو جمع می کنی واسه ثوابش پا میشید میاید اینجا. اصلا فرهنگ کشورتون به شما مدیونه
عزیزمی یورگن جون. از همینجا می بوسمت. قربون قد و بالات برم. خودتون پسته زعفرون نمی خواید؟ هستا!
نه داداش خودت و خونواده رو ببینیم کافیه
فدات مسعودی. می بینمت