در نقد و بررسی کتاب غزلوارههای شکسپیر به اهمیت ترجمه برای درک بهتر ادبیات و شعر تاکید شد.
به گزارش لیزنا، جلسه نقد و بررسی کتاب «غزلوارهها» نوشته ویلیام شکسپیر با ترجمه امید طبیبزاده با حضور مترجم، علاءالدین طباطبایی و مهری بهفر، استاد ادبیات روز دوشنبه، 16 بهمنماه برگزار شد.
کتاب «غزلوارهها» پیش از این با نامهای دیگر توسط مترجمان به فارسی برگردانده شده بود ولی این اولین ترجمه کامل این کتاب است که با ارائه تفسیر بیت به بیت نیز همراه است. مترجم کتاب به ویرایش تاثیرگذار ابوالحسن نجفی قبل از فوتش بر این کتاب نیز اشاره کرد.
طبیب زاده در ابتدای جلسه درباره این که چرا دست به ترجمه دوباره این کتاب زده است توضیح داد: من سه ترجمه از این کتاب دیدم که با مشکلی مواجه بودند که آن هم ترجمه نکردن تمامی اشعار بود. در غزلواره انگلیسی مانند غزل ما با ابیات جداگانه مواجه نیستیم، بلکه با یک داستان کامل مواجه هستیم که میبایست از ابتدا آن را بیان کرد.
وی همچنین درباره انتخاب واژه غزلواره گفت: به لحاظ فرمی، این قالب هیچ ربطی به غزل فارسی ندارد و با آن استنباط که ما از غزل داریم همسان نیست. حتی به لحاظ وزن هم یکی نیست. ویژگی مشترک هر دو پرداختن به عواطف انسانی و عشق است. به همین دلیل از واژه غزل استفاده نکردم. از واژه سونت هم به دلیل ایرانی نبودن استفاده نکردم.
طباطبائی درباره انواع ترجمه توضیحاتی ارائه کرد: در مطالعات ترجمه دو نوع ترجمه وجود دارد. یکی آزاد است و دیگری همان ترجمه لفظ به لفظ. متونی که تنها میخواهند اطلاعاتی را منتقل کنند و در آنها سبک اهمیت زیادی ندارد، از همه ترجمهپذیرتر هستند. تنها دشواری در این متون انتخاب واژهها است. از این لحاظ علم فناوری از همه سادهتر است. بعد از آ« علوم انسانی و بعد فلسفه قرار دارد. ادبیات از همه اینها مشکلتر است. البته در علوم انسانی هم سبک اهمیت دارد. به طور مثال کتاب منشا انواع داروین دارای سبک منحصر به فرد خود است.
وی افزود: در ادبیات به سختی میتوان ابهامات را بیان کرد. ترجمه شعر سختترین کار ترجمه است. مطالبی که بین سطرها وجود دارد به فرهنگ نگارنده برمیگردد که قابل ترجمه نیست.
طباطبائی به ترجمه رباعیات خیام توسط فیتزجرالد اشاره کرد و آن را نمونه موفق ترجمه آزاد شعر خواند. وی از نکات مهم این کتاب به تفسیر بیت به بیت اشاره کرد و متن کتاب را بسیار آموزشی خواند.
نباید دچار توهم بومیگرایی دچار شویم
مهری بهفر، استاد ادبیات و فردوسی پژوه در ادامه به اهمیت ترجمه در شناخت ادبیات اشاره کرد و نسبت به توهم بومیگرایی انتقاد کرد. وی گفتهای از شفیعی کدکنی را درباره اهمیت ترجمه نقل کرد: ترجمه تنها علل ایجاد اندیشه است.
این استاد ادبیات فارسی ادامه داد: ما نباید بین کارهای تالیفی و تر جمه تفاوت قائل شویم. امروز تحقیق درباره ادبیات فارسی بدون درنظر گرفتن ترجمههای آثار خارجی به خطا میرود. این تفکر که مطالعه ادبیات فارسی بدون در نظر گرفتن آثار ترجمه میتواند انجام گیرد اشتباه است. با مطالعه اثار ترجمه ما به جهانشمول بودن بعضی داستانها پی میبریم. بدون ترجمه آنچه ما در تحلیل ادبیات فارسی انجام میدهیم، با محدودیت مواجه میشود.
وی درباره کتاب «غزلواره» گفت: فکر نمیکنم در هیچ کتاب ترجمه دیگری، مترجم برای هر بیت شعر تفسیر هم نوشته باشد که انی قابل تقدیر است.
بهفر در پایان به معنا در اشعار اشاره کرد و گفت: در شعر ما بر سر اینکه مخاطب شاعر که بوده بحث میکنیم، بر سر جنیست مخاطب شاعر بحث میکنیم و حتی نظریه میدهیم که مرد یا زن بوده. ولی چیزی که ما قطعی میدانیم، اول شخص است که این اشتباه است. هر شعر لزوما از زبان شاعر نیست و میتوان در اینباره تحقیق انجام داد.