فرهنگ و ادب - معرفی کتاب
معرفی کتاب «داستان‌های خوب برای دختران بلندپرواز» +فایل صوتی
تاریخ انتشار : 96/10/02 ساعت 10:51

کتاب «داستان‌های خوب برای دختران بلندپرواز» نوشته النا فاویلی و فرانچسکا کاوالو و ترجمه امید سهرابی‌نیک و آرزو گودرزی توسط نشر نو چاپ شد.

به گزارش رویداد فرهنگی، داستان‌های خوب برای دختران بلندپرواز با ارائه تعریف تازه‌ای از قصه‌ و افسانه و بازگویی داستان‌هایی از زنان قهرمان – از الیزابت اول تا سرینا ویلیامز – به دختران قوت قلب می‌بخشد.

این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های زنان و دختران موفق و موثر در جهان است که نویسندگان با هدف قوت بخشیدن به بانوان جهان آن را نگاشته‌اند. نشر نو کتاب را با نقاشی‌هایی که هوشنگ اکبرزاده برای هر شخصیت تصویرپردازی کرده است با کیفیتی بالا و طراحی جذاب به چاپ رسانده است. گفتنی است نویسندگان کتاب در مقدمه ترجمه فارسی از برگردان این کتاب در ایران ابراز خرسندی کرده‌اند و از تجربه سفرشان به ایران نیز گفته‌اند. یکی از شخصیت‌های این کتاب مریم میرزاخانی، ریاضی‌دان برجسته ایرانی است.

 

بخشی از متن کتاب

جین گودال: میمون شناس متولد 3 آوریل 1934 در بریتانیا

روزگاری در انگلستان دختری به نام جین زندگی می‌کرد که عاشق بالارفتن از درختان و کتاب خواندن بود.

آرزوی بزرگ او این بود که به آفریقا سفر کند و در آنجا با حیوانات وحشی وقت بگذراند.

بنابراین یک روز با دفترچه یادداشت و دوربین شکاری خود به تانزانیا پرواز کردتا به طور جدی درباره شامپانزه‌ها در محیط طبیعی‌شان مطالعه کند.

در ابتدا نزدیک شدن به شامپانزه‌ها آسان نبود و آنها هر وقت او را می‌دیدند فرار می‌کردند. اما جین هر روز دقیقا در همان زمان و مکان همیشگی به دیدن آنها می‌رفت. سرانجام شامپانزه‌ها اجازه دادند که به آنها نزدیک شود.

اما برای جین نزدیک شدن به شامپانزه‌ها کافی نبود. می‌خواست با آنها دوست شود. نام گله شامپانزه‌ها را که خود نیز عضوی از آن شده بود «گروه موز» گذاشت و همیشه وقتی به دیدن‌شان می‌رفت، به آنها موز می‌داد.

در آن زمان اطلاعات کمی در مورد زندگی شامپانزه‌ها وجود داشت. بعضی از دانشمندان با دوربین شکاری از فاصله‌های دور آنها را زیر نظر می‌گرفتند و برخی دیگر آنها را در قفس مورد مطالعه قرار می‌دادند.

اما جین ساعت‌ها از نزدیک و در بین شامپانزه‌ها وقت می‌گذراند. سعی می‌کرد با جیغ و داد و صداهایی شبیه صدای شامپانزه‌ها با آنها صحبت کند. از درختان بالا می‌رفت و همان غذایی را می‌خورد که شامپانزه‌ها می‌خوردند. او کشف کرد که شامپانزه‌ها رسوم و مراسم خاصی دارند و برای کارهای مختلف از ابزار استفاده می‌کنند و زبان آنها حداقل از بیست صدای متفاوت تشکیل شده است. همچنین کشف کرد که شامپانزه‌ها گیاهخوار نیستند.

جین یک‌بار یک شامپانزه زخمی را نجات داد و از او پرستادری کرد تا سلامتیش را به دست آورد. وقتی شامپانزه را به حیات وحش بازگرداند او برگشت و جین را صمیمانه به مدت طولانی در آغوش گرفت، انگار که می‌گفت «ممنونم و خداحافظ.»



نظرات کاربران

ارسال