سهم نظریههای مختلف در جوامع مختلف متفاوت است و نشان از این دارد که این نظریات ویژگیهای بومی هم دارند.
به گزارش رویداد فرهنگی، نشست نقد و بررسی کتاب «یک رویا و دو بستر» با حضور فریدون رحیمزاده، مشاور معاونت فرهنگی وزارت علوم و خسرو باقری، مولف کتاب، از سوی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در راستای سری نشستهای بررسی و نقد کتابهای تاملات صاحبنظران ایرانی در باب آموزش عالی با گردانندگی ناصر تقویان سهشنبه بیست و یکم آذرماه در سرای اهل قلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست، خسرو باقری، نویسنده کتاب درباره انگیزه انتشار کتاب «یک رویا و دو بستر» گفت: از همان زمانی که انقلاب شد ما دانشگاهی و مشغول تحصیل بودیم؛ ولی وقتی انقلاب شد مثل دیگران این اندیشه به ذهن ما رسید که بعد از انقلاب دانشگاه ما چگونه می شود. بعد از انقلاب در مقطع ارشد و دکتری تحصیل کردم. در این سال ها مشغول این فکر بودم که چگونه دانشگاهی می توانیم داشته باشم. اگر دانشگاه ما هم شبیه تکایا و مساجد باشد، چه فرقی بین این محیطها وجود خواهد داشت. اما طبیعی است که دانش دانشگاههای ما هنوز اسلامی نشده است.
وی ادامه داد: احساس من این بود که یک رویایی در سر داریم و آن اینکه دانشگاههای خوبی داشته باشیم. یک مسیر؛ دانشگاه مدرن است؛ همان سبکی که در عالم معاصر درست شده و بستر دوم؛ اندیشههای اسلامی است. احساس کردم هر دوی این مسیرها پر از دستانداز است و ما در این مسیرها با مشکلات عمیقی روبه رو هستیم. در وجه مدرن دانشگاه میبینیم که یک صورت بیصیرت است. یعنی در ظاهر دانشگاه مدرن داریم اما محتوا تهی میشود. ما با توجه به سنتهای فکری در ایران و اسلام اندیشه گرامیداشت حقیقت را داشتیم. دانشگاه ما باید دنبال حقیقت باشد. مدرن بودن دانشگاه ما به شکل کاریکاتور گونه است. بنابراین باید نقادی کنیم و ایدهها را وارد نکنیم حتی اگر این ایدهها در بهترین دانشگاهها مطرح شده باشند.
باقری افزود: در عین حال که با جهان در ارتباط هستیم و با دانشگاههای مدرن همکار میکنیم دانشگاههای ما همچنان مقلد هستند و نظریات را وارد می کنند. در رشتههای علوم انسانی نظریههای رایج را تدریس میکنیم؛ هر چند این موضوعات لازم است اما باید خودمان هم علم تولید کنیم. سهم نظریههای مختلف در جوامع مختلف متفاوت است و نشان از این دارد که این نظریات ویژگیهای بومی هم دارند.
کلیت کتاب به اسم کتاب وفادار نیست
در ادامه این نشست، فریدون رحیمزاده کتاب«یک رویا و دو بستر» را کتاب مفصلی دانست و گفت: ارزش این کتاب بیشتر از یک کتاب است؛ چون مجموعهای از مقالات در آن گردآوری شده است. مقالههای این کتاب هر کدام مستقل هستند و بحثهای جداگانهای را مطرح میکنند که جمعآوری آنها در یک کتاب کار سختی است. کلیت کتاب به اسم کتاب وفادار نیست. تعبیر «یک رویا و دو بستر» در انتهای کتاب چندان قابل باور نیست ما در این کتاب، تنها با یک مسیر مواجه هستیم و دو بستر تلقی کردن آن به نوعی تکلف وجود دارد. این کتاب و هر نوع مطلبی از این دست در فهم اصلیاش اگر چارچوبهای بعد از انقلاب را در حوزه آموزش دانشگاهی در نظر نداشته باشد، فهم ناقصی از موضوع ارائه میدهد.
رحیم زاده عنوان کرد: نویسنده در برونرفتها معتقد است بین فرضیه و پیشفرضها تفکیکی وجود دارند. علم دینی باید آموزههایی از متن دین بیاورد و براساس جهتگیریهای آنها بتوانیم به علم رجوع کنیم. اما هیچ پیشفرض دینی که بگوییم غیردینی است در کل کتاب دیده نمیشود. آنچه که امروز به عنوان مدرکگرایی وجود دارد و یا اندیشهای که میگوید هرجا که سقفی باشد میتواند دانشگاهی هم باشد آن اندیشهای است که علم را موضوع عدالت میداند. وقتی علم موضوع عدالت باشد آنچنان که ما مسکن و وام و بیمه و رفاه را توزیع میکنیم، وضع همین دانشگاهی میشود که امروز داریم.