به گزارش رویداد فرهنگی، مدت‌ها از آن زمان گذشته است که یک نفر می‌توانست تمام آثار مهم فلسفه غرب را بخواند. برای مطالعه همه جور موضوعی – از کتاب مقدس گرفته تا حساب دیفرانسیل و انتگرال و دستور زبان و زیست‌شناسی – راهنماهای مفصل تدوین شده است اما تقریبا هیچ منبعی وجود ندارد که به عنوان راهنمای مطالعه آثار فلسفی عمل کند.

این کتاب نوعی دایره‌المعارف فلسفی است: دایره‌المعارف با 100 مدخل، برای معرفی مهمترین استدلال‌های فلسفه غرب. هر یک از صد فصل کتاب محتوایی مستقل دارد که به بیان فرض، نتیجه و گام‌ها و همینطور قواعد منطقی به کار گرفته شده در استدلال می‌پردازد.

استدلال سلاح فیلسوفان است. همه افراد تجربیات و احساسات و عقاید شخصی دارند و این‌ها اموری ذهنی است، از این رو فلسفه  به عقل به‌عنوان مبنایی مشترک متوسل می‌شود تا ادعاها را به صورت عینی ارزیابی کند. استدلال منطقی مستقل از تعهدات سیاسی و مذهبی است. به بیان ساده می‌توان گفت که هر استدلالی یا معتبر است یا معتبر نیست. (این که قانع‌کننده نیز هست یا نه مطلب دیگری است.) وقتی که دیدگاهی را به نظر به استدلال‌هایش تحلیل می‌کنیم، با سطح معینی از دقت و توجه سر و کار داریم. استدلال‌های سست را می‌توان به راحتی کنار گذاشت و به فراموشی سپرد؛ اما در برابر استدلال‌هایی که، اغلب به دلیل نتایج محتملشان، واکنش‌های شدید برمی‌انگیزند معمولا راه مقابله بیان دوباره استدلال اولیه و تصریح استنباط‌ها و فرضیات و توجیهات است و سپس نشان دادن این که چرا استدلال منتج نیست. وقتی که مسئله جدی می‌شود، چیزی که همه دنبالش هستند فقط استدلال است.

بخشی از متن کتاب

استدلال چالمرز در باره زامبی‌ها

ایمی کایند 

در اواخر قرن بیستم، زامبی‌ها به تدریج نقش مهمی در بحث‌های فلسفلی درباره آگاهی پیدا کردند. اما برخلاف زامبی‌های هالیوود، زامبی‌های فلسفلی حسابی زنده هستند – یا دست‌کم اگر وجود داشتند حسابی زنده بودند. زامبی [یا مرده مترحک] در اصطلاح فیلسوفان، موجودی است که از لحاظ ریزساختارهای فیزیکی با انسان اینهمان است – و بنابراین رفتارهایی نشان می‌دهد که از رفتارهای یک انسان عادی قابل تشخیص نیست – اما به معنای پدیداری، هیچ‌گونه آگاهی‌ای ندارد. اگر به زامبی سوزن بزنید طوری رفتار می‌کند که گویی درد می‌کشد و می‌گوید که درد دارد، اما هیچ احساس دردناکی تجربه نمی‌کند.

اخیرا بسیاری از فیلسوفان مدعی شده‌اند که می‌توانیم وجود زامبی‌ها را تصور کنیم بدون این‌که به هیچ تناقضی بربخوریم. از این ادعا نتیجه می‌شود که وجود زامبی‌ها ممکن است، و از این امکان هم نتیجه می‌شود که فیزیکالیسم نادرست است. به یاد داشته باشید که زامبی‌ها، بنا به تعریف، از نظر فیزیکی دقیقا همانند ما هستند. اما اگر دو موجودی که از نظر فیزیکی مانند هم هستند بتوانند از لحاظ آگاه بودن متفاوت باشند، آنگاه ظاهرا نشان داده شده است که آگاهی چیزی فرای امور فیزیکی است. استدلال زامبی یکی از استدلال‌های متعلق به خانواده‌ای از استدلال‌ها در فلسفه ذهن است که اغلب به نام «استدلال‌های تصویرپذیری» (conceivability arguments) خوانده می‌شوند. این گونه استدلال‌ها با این ادعا آغاز می‌کنند که وضع خاصی قابل تصور است. از تصویرپذیری آن وضعیت ممکن بودن آن را نتیجه می‌گیرند، و سپس ادعا می‌کنند که این امکان چیزی را درباره سرشت واقعی ذهن نشان می‌دهد.