
کتاب «توبیاس و فرشته» نوشته سوزانا تامارو و اوته کراوزه و ترجمه مهدی شهشهانی توسط انتشارات محراب قلم به چاپ رسیده است.
به گزارش رویداد فرهنگی، کتاب «توبیاس و فرشته» ترجمه مهدی شهشهانی از سری کتابهای مهتاب واحد کودک و نوجوان نشر محراب قلم است که در سال 1395 چاپ و منتشر شده است.
در این کتاب ماجراهای مختلف دختربچهای به نام مارتینا را میخوانیم که دلخوشی او پدربزرگش است، چرا که پدربزرگ با حرفهای خود دنیای متفاوتی (که حیوانات، اشیاء بیجان درختان و غیره در آن حرف میزنند) را پیش چشمان مارتینا به تصویر میکشد.
این کتاب شامل 13 فصل با عناوین «آیا اشیاء حرف میزنند؟»، «وقتی رویاها به آخر میرسند»، «دریچههایی که هیچکس آنها را نمیدید»، «رزمین چیزهای گمشده»، «آنچه سایر مردم نمیتوانند ببینند» و غیره است که در هرکدام از آنها شخصیت اصلی داستان یعنی مارتینا بخشی از ماجراهای جالب و زندگی خود را توصیف میکند.
به عنوان مثال مارتینا در فصل اول کتاب «توبیاس و فرشته» با عنوان «آیا اشیاء حرف میزنند؟» روایتی از زبانهای مختلف دنیا و به ویژه زبان حیوانات و درختان دارد که بسیار جالب و خواندنی است.
بخشی از فصل «آیا اشیاء حرف میزنند؟» این کتاب:
یکبار در تلویزیون مستندی درباره رتیلها پخش شد. جریان این بود که آقا رتیله عاشق خانم رتیله شد. خانم خیلی چاق و بدنش پر از مو بود. آنقدر مو داشت که آدم فکر میکرد یک کلاه گیس بزرگ روی سرش گذاشته است. خانم رتیله خواب و بیدار وسط تارهایی که بافته بود، قرار داشت و حالا آقا رتیله باید سراغش میرفت. گوینده برنامه میگفت رتیلها زبان ندارند و حنجزه هم ندارند؛ در نتیجه نمیتوانند صدایی از خود در بیاورند. دهان آنها فقط برای خوردن است. حالا آقا رتیله چون نمیتوانست خانم رتیله را صدا کند، مجبور بود از نوعی ارتباط موسیقیایی استفاده کند. میبایست با پاهایش روی تارهای خانم حرکت کند و صدای موزیک درآورد. صدای موزیکی که باید دقیقا بزند: پلینگ پولونگ، یعنی :«سلام عزیزم»
پلینگ پلونگ، یعنی:«منتظرم باش؛ الان میآیم.»
رتیل نر باید ریتم موزیک عاشقانه را به طور غریزی بشناسد و تار را درست به صدا درآورد؛ چون کوچکترین تغییری در آنچه با تار مینوازد، معنای دیگری میدهد؛ مثلا اگر به جای پلینگ پلونگ اشتباهی، پلینگ پلینگ بنوازد، رتیل ماده به سوی رتیل نر برنمیگردد تا عاشقانه به محبوبش لبخند بزند؛ بلکه با خشم بسیار، مثل برق و باد، به او حمله میکند و در یک چشم برهم زدن جفتش را میخورد.