کتاب «غرور، از مجموعه هفت گناه کبیره» نوشته مایکل اریک دایسون و ترجمه مهین خالصی توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسید.
به گزارش رویداد فرهنگی،از میان همه گناهان کبیره، به احتمال قوی غرور است که به این بحث دامن میزند که آیا اصلا باید آن را گناه به حساب آورد یا خیر. در واقع بدون حس غرور انسان نمیتواند در زمینه فعالیت خویش به برتری دست یابد یا به تلاش برای رسیدن به آن ادامه دهد. غرور است که باعث میشود برای رسیدن به مقامهای قهرمانی در ورزش تلاش کنیم؛ چرا مایکل جردن پس از کسب سه مقام قهرمانی در مسابقات ان.بی.ای به میادین باز میگردد تا سه مقام قهرمانی دیگر را به خود اختصاص دهد؟ بیتردید، غرور ورزشیاش جریحهدار شده بود چون هنگامی که پس از ترک موقت زمین بسکتبال به بیسبال روی آورد، موفق نشد در لیگ بزرگ بیسبال ورزشکاری حرفهای شود. لیکن هنگامی که مصمم شد غرورش را کنار بگذرارد تا رؤیای کودکیاش را دنبال کند و وارد گروه پسران تابستان شود، ثابت کرد مردی است بزرگتر از آن که طرفدارانش گمان میکردند. حتی هنگامی که غرور فضیلت تلقی شود، همان طور که در مورد جردن بود، بدیهی است که میتواند کارکردهای بسیاری داشته باشد که برخی از آنها تناقضهایی دارند. غرور جردن را به بسکتبال بازگرداند، گرچه در ابتدا نتوانست او را از ترک این ورزش بازدارد. اگر غرور گناه باشد، بدون تردید گناهی معمولی نیست.
قسمتی از متن کتاب
از نظر آوگستین راه حل انسانها این است که به دنبال فروتنی باشند، چون «به شیوهای شگفتانگیز، چیزی در فروتنی هست که ذهن را متعالی میسازد، و چیزی در تمجید هست که آن را خوار میکند». این پارادوکس آوگستینی حیاتبخش است زیرا وی تصدیق میکند که وقتی فروتنی موجب میشود ذهن تابع هر آنچه برتر است شود – و هیچ چیز برتر از خدا نیست، در نتیجه فروتنی موجب میشود ذهن تابع خدا شود- تمجید با برانگیختن ذهن برای مقاومت در برابر تبعیت از خدا آن را خوار میکند. این نوعی نقص شخصیت است که منجر به تمرد از خداوند میشود و انسان را در جایگاه همکاری با تمایل توهم آلود شیطان به تشبه به خدا قرار میدهد. آوگستین به این نتیجه میرسد که «گناه نخستین» زمانی رخ میدهد که «انسان خود را در نور خود خود ببیند، و از آن نوری روی بگرداند که خود انسان را، اگر قلبش را به روی آن بگشاید، به نور تبدیل میکند.»
توماس آکویناس دنباله مضومن گفتههای آوگستین و گرگوری را پی گرفت و در الهیات خود آن ها را بسیار مهم شمرد. آکویناس غرور را به مثابه تمایل عنان گسیخته انسان به تعالی میفهمد، یعنی به مثابه بیحرمتی به خدا که در خودداری از تسلیم شدن در برابر حاکمیت الهی خداوند به وضوح دیده میشود. از نظر آکویناس، به همین دلیل است که غرور هم پلیدترین گناهان و هم مادر تمامی رذایل شمرده میشود. افزون بر این، آکویناس غرور را تمایل بیش از حد فرد برای رسیدن به تعالی و در عین حال، راهی برای مخالفت کردن و بی اثر گرداندن حاکمیت الهی تلقی میکرد. همانطور که آیلین سویینی استدلال میکند، غرور از نظر آکویناس مهلکترین گناه بود چون نخست در نیت اخلاقی ظاهر میشود و سپس در تاثیر آسیبرسان آن. آکویناس استدلال میکند غرور بدترین گناه است، زیرا فی نفسه ناسازگاری با خدا و اوامر اوست، چیزی که به طور غیرمستقیم در مورد تمامی گناهان صدق میکند. آکویناس استدلال میکند غرور سرچشمه تمامی گناهان دیگر است. از این لحاظ که نخست در نیت ظاهر میشود. اولا، هر گناهی با روی گردانی از خدا شروع میشود و از این رو تمامی گناهان با غرور آغاز میشوند. ثانیا آن انگیزهای که باعث میشود فرد دستیابی به نیکیهای کم اهمیت را به خداوند ترجیح دهد، نیکیهایی که فرد از طریق آنها «شاید قدری کمال و علو مقام بیابد»، غرور است، آکویناس میگوید طمع اولین گناه در نظام خلقت است، چون انسان چیزی را آرزو میکند که به وسیلهای برای ارتکاب سایر گناهان تبدیل میشود... بنابراین، احتمالا اولین گناه طمع داشتن قدری نیکی معنوی نه به اندازه بلکه بیش از اندازه بوده است، «بیش از حد و اندازهای که قوانین الهی برای انسان مقرر داشته است»، و آکویناس چنین نتیجه میگیرد که این امر به غرور مربوط میشود.
- غرور /
- نشر ققنوس /
- مهین خالصی /