کتاب «مقدمهای بر تجربه فرهنگ عمیق» نوشته جوزف شائولر، ترجمه عبدالعزیز تاتار است که انتشارات علمی و فرهنگی آن را به چاپ رسانده است.
به گزارش رویداد فرهنگی،کتاب مقدمهای بر تجربۀ فرهنگ عمیق راهنمایی است برای کسانی که برای تفریح، تجارت یا زندگی به کشوری خارجی سفر میکنند. این کتاب در واقع راهنمایی است برای درک فرهنگ پنهان در زیر فرهنگ سطحی و ظاهری. نویسندۀ کتاب با اتکا به عقیدۀ ادوارد هال، انسانشناس، مبنی بر اینکه آگاهی از برنامهریزی فرهنگی ناخودآگاه چالش بزرگی برای ماست، نشان میدهد که چگونه تجربۀ فرهنگ عمیق میتواند به ما در مورد خودمان چیزهای زیادی بیاموزد. در این کتاب شائولز اندیشۀ «سفر فرهنگ عمیق» را مطرح میکند که در آن مسافران نهتنها خود سفر را دنبال میکنند، بلکه به دنبال تجربهای بینفرهنگیاند. این کتاب کاربردی مقدمهای است به ارتباطات بینفرهنگی بدون استفاده از نظریهها و مفاهیم انتزاعی دشوار.
قسمتی از متن کتاب
سال گذشته، یک هفته را در جنگلهای استوایی دینتری در استرالیا گذراندم. هنگامی که آنجا بودم، به جهالت و نادانی خودم پی بردم. نمیتوانستم حتی یک گیاه را از دیگری تشخیص دهم و اگر گم میشدم بدون کمک میماندم. با این حال مردمی که دهها هزار سال پیش در چنین محیط هایی زندگی کردهاند دانشی عمیق از محیط خود و شیوههای زندگی، باورها و ارزشهای متناسب با زندگی در چنین محیطهایی به دست آوردهاند. آیا من هرگز خواهم توانست تجارب، خرد و بینش چنین مردمی را درک کنم؟
به همین ترتیب هنگامی که در مکزیک سر میکردم، جوامع بومی دورافتادهای را ملاقات کردم که در اعماق کوههای سیئرا مادری اکسیدنتال زندگی میکردند. در آنجا شاهد مراسمی بودم که ریشه در آیینهای مذهبی بیش از پنج قرن پیش داشتند؛ مراسمی همچون رقص خلسهآور دور آتش، تعارف تنباکو، آواز خوانی و مناجات. این آیینهای مربوط به امریکای میانه آنقدر با دانستههای من امریکایی ایالات متحد فرق میکرد که از خودم میپرسیدم آیا هرگز خواهم توانست اینها را کامل درک کنم. با این حال اگر من نیز در این جنگلهای استوایی یا در یک روستای تولتک در امریکای میانه بزرگ شده بودم، این آیینها و باورها به اندازه استارباکس و رایانه امروزی، برایم عادی و معمولی میبود.
این نکته، سوالی اساسی پیش روی مسافران فرهنگ عمیق قرار میدهد: برای درک کسانی که زندگیشان با زندگی ما بسیار متفاوت است. چه قابلیتی داریم؟ با وجود اینکه همه انسانیم، تنوع تجربه انسانی حیرت آور است. در تاریخ گونه انسان، تنوع شیوههای زندگیای که افراد گوناگون طبیعی تصور کردهاند فراتر از تصور ماست. از قطب شمال تا صحراها، از آدمخواری تا گیاهخواری، از گلهداری تا ساخت اهرم، بردهداری و پادشاهی، شمن و علم ساخت موشک، زامبیها و میکی ماوس، همگی در زمانی و در جایی برای افرادی طبیعی بودهاند.
گام مهم اول برای یادگیری فرهنگی، پذیرفتن ساده این نکته است که جهانهای فرهنگی چقدر میتوانند متفاوت باشند. برای مثال تصور کنید که اگر در کشوری دیگر با زبانی متفاوت بزرگ شده بودید، چه نوع فردی میشدید. به دست آوردن درکی عمیق از واقعیتهای فرهنگی متفاوت نیازمند سالها مواجهه است. خود من حتی بعد از پنج سال زندگی در ژاپن و یادگیری زبان ژاپنی احساس میکردم تازه شروع به فهمیدن زبان محترمانه آنها و برداشت ژاپنیها و از بهترین مدیریت روابط انسانی کردهام.
شناخت واقعی تجربه انسانی نیازمند همدلی خیالپردازانه گستردهای است. ما باید تلاش کنیم وارد ذهن کسانی شویم که تجربه شان از دنیا با نجربه ما بسیار متفاوت است. برای این کار بیایید به گذشته سفر کنیم و بکوشیم با تجارب زندگی انسانهای عصر حجر آشنا شویم. آنها گروههایی از انسانهای شکارگر-گردآور بودند که ده ها هزار سال پیش زندگی میکردند و از لحاظ جسمی و قابلیتهای ذهنی، اساسا شبیه ما بودند. شاید این تمرین به ما نشان دهد که چگونه فرهنگ به عاملی تعیین کننده در تجربه انسانی تبدیل شده است.