
علیخانی با اشاره به اینکه هر روز لیست پرفروشهای آموت را دریافت میکند، گفت که هیچ وقت کتابی را به اجبار به کسی نداده است.
یوسف علیخانی مدیر نشر آموت و داستاننویس، در گفت و گو با خبرنگار رویداد فرهنگی درباره ارزیابی خود از سیامین دوره از نمایشگاه کتاب بیان کرد: یکی از دوستان دلیل شلوغی یا حتی خلوتی برخی غرفهها را جویا شد که من به وی گفتم چون از فردای آخرین روز نمایشگاه کتاب تهران، برای سی یکمین دوره برنامهریزیهای خود را شروع می کنم.
وی ادامه داد: برنامهریزیهای نشر آموت در کانالهای تلگرام این انتشارات، صفحه اینستاگرام و حتی نمایشگاههای استانی آغاز خواهد شد.
علیخانی با اشاره به افرادی که از شهرستانهای مختلف برای دیدن نشر آموت و خرید کتابهای آن مراجعه کردند، اظهار داشت: اینها افرادی هستند که وقتی برایشان فرصت و انرژی گذاشته میشود و کتابها را مناسبشان توضیح میدهیم آنگاه با مهربانی به اینجا میآیند.
مدیر نشر آموت گفت: برای بهتر بودن نمایشگاه کتاب تهران امسال نسبت به سالهای گذشته نمیتوان آمار رسمی داد چرا که ممکن است در بدترین سالی که همه ضعیف بودند غرفهای را بیابیم که نمایشگاه برایش بهترین بوده است، بنابراین باید به عقبه آنها نگاه کرد.
او با اشاره به فردی که قیمت لیست پرفروشهای آموت را از او پرسده بود، اظهرا داشت: به او گفتم نمیدانم که این لیست چه قیمتی خواهد داشت؟ بعد به او لیست را نشان دادم و گفتم که این لیست هر روز، به روز میشود و من نمیتوانم قیمت آن را مشخص کنم. شاید کتابی در روزی در لیست پرفروشها باشد و در روز بعدی اصلا در لیست نباشد.
علیخانی با اعتراف به کرده خود در سال 91 بیان کرد: در سال 91 کتابی را به عنوان پرفروش اعلام کردم، کتاب خوبی بود ولی پرفروش نبود. نمایشگاه کتاب که تمام شد از دست اس ام اسها و تلفنها و ایمیلها امان نداشتم. بعد از آن خود را تنبیه کردم تا هر روز لیست پر فروشها را دریافت کنم. من داخل غرفه آینه ام برای خواستههای تو. هیچ وقت در غرفه کتابی را برای اجبار به کسی نمیدهم.
این ناشر درباره قاچاق کتاب که یکی از آسیبهای مطرح در نمایشگاه کتاب بود گفت: همینجا در نمایشگاه غرفهای را دیدم که خود قاچاقچی کتاب است و از زیر دست مسئولان در رفته و خود غرفه دارد، فرد مسئول زمان خود را در غرفه هدر میدهد. او بعد از نمایشگاه میبیند که کتابی را نفروخته است. حال باید چه کار کند؟ زمینی را که من آب دادم و بذر کاشتم، آن بذر به شکوفه رسیده است، آن آدم بیکار شروع به دزدی از آن میکند. شب هم نمیدزد، در روز روشن دزدی میکند.
وی افزود: متاسفانه قانون درستی برای رسیدگی به این موضوع نداریم. همه میدانند در روند کتابهای جوجو مویز (من پیش از تو، من پس از تو و یک بعلاوه یک) من 37 قاچاقچی گرفتم. حتی در شهر کتاب و پخشیها قاچاقچی گرفتم ولی کسی به دادم نرسید. گویا در این مملکت برای رسیدگی به قاچاق همچنان نیاز به قیصر است که چاقوی دسته گوزنی داشته باشد و پشت کفشهای خود را بخواباند و بیتوجه به قانون، حق خود را بگیرد. پیشنهاد نمیکنم کسی این کار را انجام دهد ولی برای منی که بعد از هفت ماه آخرش به نتیجه ای نرسیدم، اگر من را به آخرین حد تحملم برسانند، دیگر به قانون مراجعه نمیکنم.
علیخانی با اشاره به اینکه اگر قانونی برای برخورد با قاچاقچیان کتاب عملی نشود، خود وارد عمل خواهد شد گفت: اگر قاچاقچی بداند که من در هزارتوی قانون گم نمیشوم، با شخص من طرف میشود. و شخص من همانقدر که رئوف و مهربانم، همانقدر که صدای من برای مردم در غرفه میگیرد، همانقدر به شدت بداخلاق، به شدت جدی و به شدت پراز نفرت میشوم نسبت به کسی که دزد است. اینجا در جمعیت امسال فراوان آدم کثیف دیدم و رحمی به آنها نداشتم. من اصل را بر اعتماد میگذارم ولی نمیدانید که چه تعداد دزد از جمعیت گرفتم. فقط کاش دزد کتاب میگرفتم، من دزد ناموس مردم گرفتم. به چه کسی شکایت کنم؟
مدیر نشر آموت با اشاره به دوربینی که بالای غرفه ایشان نصب است، بیان کرد: دوربینی بالای سر غرفه من است. اگر من این دوربین را کار گذاشته بودم سه نفر را برای بررسی آن میگذاشتم. تا اگر کسی به خواهر یا مادر من تعرض کرد، مطلع شوم. زنها در برخورد با این مسائل منفعل هستند در صورتی که باید برخورد قاطع کنند چون در غرفهها فردی مانند منِ نوعی حضور دارد و به کمک او خواهد آمد. جالب است که افراد زیر بار نمیروند و میگویند که کاری نکردم.
علیخانی در بخشی از صحبتهای خود از حذف سخنانش در مصاحبهها یا عدم انتشار آنها گله کرد.