فرهنگ و ادب - معرفی کتاب
معرفی کتاب «سال‌های بخصوص، ناکامی و کامیابی‌های مستندسازی» +فایل صوتی
تاریخ انتشار : 96/09/13 ساعت 15:15

کتاب «سال‌های بخصوص، ناکامی و کامیابی‌های مستندسازی» نوشته ابراهیم مختاری توسط نشر چشمه به چاپ رسید.

به گزارش رویداد فرهنگی، نویسنده در مقدمه کتاب آورده است:

من گونه‌ای از مستندسازی اجتماعی را در چند فیلم تجربه کردم که می‌کوشد در میان واقعیت‌های پراکنده، به حقیقت فرضی خود یا حقیقتی اصیل‌تر از فرض خود برسد و با همان واقعیت‌ها به ساختار فیلم طوری شکل دهد که گویای آن حقیقت باشد. از این روش، بیش از همه در ساختن سه فیلم از سه شخصیت واقعی استفاده کردم.

در جلسات نمایش همین فیلم‌ها بود که به فکر نوشتن این کتاب افتادم. پرسش‌هایی که معمولا پس از نمایش فیلم طرح می‌شد گاه خاطره‌ای به یادم می‌آورد که ساعتی پس از پایان جلسه، در هجوم کار و گرفتاری‌های روزانه گم می‌شد، اما در جلسه‌ی دیگری تقریبا به همان شکل دوباره می‌آمد. وقتی این اتفاق بارها روی داد، دریافتم آن خاطره‌ها در برابر گذر زمان مقاومت می‌کنند و اگر من برای توضیح مسئله یا موضوعی همواره به آن‌ها رجوع می‌کنم به خاطر بهره‌ای است که از حقیقت دارند. این‌ها همه‌جور خاطره‌ای هستند. از فردی و اجتماعی گرفته تا زیبایی‌شناسانه و خانوادگی، و همگی در پیوند یا حرفه‌ام. این‌ها را ننشستم یک‌باره بنویسم. از وقتی تصمیم به نوشتن گرفتم، چون می‌دانستم به مناسبتی بازخواهند آمد منتظر ماندم و در مناسبت‌هایی که ظاهر شدند، در همان شکل ظهور ثبت‌شان کردم، سپس چیدم و کاستم و افزودم.

بخشی از این این خاطرات، از دوره‌ نظام تصویری فیلم است. دوره‌ای که گران بودن تجهیزات و مواد خام فیلم‌سازی، بسته بودن بازار تلویزیون به روی آثار سینمایی مستند و سانسور سلیقه‌ای مدیران دولتی از عوامل اصلی رکود بخش خصوصی در سینمای مستند ما بود، که این دوتای آخر هنوز هم هست.  

 

بخشی از متن کتاب

اواخر زمستان 59 آقایی در اتاق کارگردانان به سراغم آمد و گفت حسن میری است و از وزارت مسکن ماموریت دارد فیلمی از مشکل مسکن بسازد، با چند نفر مشورت کرده است مرا پیشنهاد کرده‌اند. گفتم «لطف دارند ولی من تازه از ساختن نان بلوچی خلاص شده‌ام و به این زودی نمی‌خواهم کار کنم» میری  ته‌ریش داشت.

پیش از انقلاب، داشتن ریش در میان گروهی از جوان‌ها اعلام جدایی از سیاست‌های رسمی و فاصله داشتن از آن بود و به‌نوعی جنبه اعتراضی داشت. مانند پوشیدن کاپشن ارتشی که جنبه‌ روشنفکری هم داشت. پس از انقلاب داشتن ریش نشانه‌ همبستگی با دولت، انقلاب، مذهبی بودن و به‌شدت سیاسی شده بود. در تلویزیون، کارمندان پیش از انقلاب اغلب ریش‌تراشیده بودند و آنها که گرایش مذهبی سیاسی داشتند ته‌ریش می‌گذاشتند. این خط‌کشی نامحسوسی بود میان کارمندان مذهبی و وابسته به سیاست و کارمندانی که خود را شهروند معمولی می‌نمودند؛ موضوعی که قطعیت نداشت اما عمومیت داشت.

میری روز بعد آمد و گفت «اگر اضافه‌پرداخت بخواید مبلغی رو پیش‌بینی کرده‌یم، تا‌حدی می‌تونیم پرداخت کنیم» او متوجه شده بود من برای کار نکردن بهانه می‌آورم و فکر می‌کرد توقع مالی دارم. گفتم «نان بلوچی رو که با خون دل ساخته‌م، نمایش داده‌نشده رفته توی قوطی و من انگ ضدانقلاب، توده‌ای و منافق خورده‌م و هنوز زیر ضرب ساخت اونم. مشکل مسکن موضوع اقتصادی-اجتماعیه، فیلم اونم خواه‌ناخواه انتقادی می‌شه و به مذاق آقایون خوش نمی‌آد، نمی‌خوام دوباره فیلمی بسازم که تو انبار تلویزیون خاک بخوره.» گفت «وزیر مسکن می‌خواد مشکل مسکن رو به وزیر و وکیل نشون بده تا جلو اجرای قوانین غلط گرفته شه.» گفتم «باید تقصیرها رو گردن رژیم گذشته بندازیم، یا بگیم انقلاب شده و پس از این بهشت برین خواهد شد تا فیلم پخش شه؟» گفت «خواسته‌ وزارت مسکن تبلیغاتی نیست، می‌خواد فضای تغییر قانون برای اجرای ماموریتش باز شه.»

چون هنوز ساختن فیلم را نپذیرفته بودم دق دلم را از سانسور و اوضاع بد مستندسازی در تلویزیون آزادانه خالی می‌کردم، اما ساختن فیلمی از یک مشکل اجتماعی که بخشی بزرگی از جامعه درگیر آن بود، بدون سانسور و بدون گذشتن از پیچ‌و‌خم اداری – مالی تلویزیون، پیشنهاد غیر منتظره و موقعیتی استثنایی بود.  



نظرات کاربران

ارسال