به اعتقاد شهیدی آنچه که میتواند به روزنامه نگاران کمک کند که اخلاق حرفه ای داشته باشند، تعهدات حرفهای است و تلاش کرده این روند را در کتاب نشان دهد.
به گزارش خبرنگار رویداد فرهنگی، سیصد و هجدهمین شب از شبهای بخارا شنبه یازدهم آذرماه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. حسین شهیدی ( 1393-1333)، روزنامهنگار و استاد علوم ارتباطات، در دانشگاههای خاورمیانه و انگلستان و موسسههای خبرگزاری بزرگ جهان تدریس کرد. او سابقه نزدیک به بیست سال کار عملی در تهیه خبر، تولید برنامههای رادیویی و روزنامهنگاری حرفهای دارد. به پژوهش در روزنامهنگاری ایران و یافتن راهکارهایی در ارتقا این حرفه پرداخت. حاصل پژوهش خود را در کتاب گرانسنگ روزنامهنگاری در ایران، از رسالت تا حرفه، برای روزنامهنگاران ایرانی و علاقمندان به تاریخ معاصر ایران، به جا گذاشت.
علی دهباشی، با ابراز تاسف از برگزاری این شب در فقدان شهیدی سخنان خود را آغاز کرد و گفت: روزنامه نگاری و تدریس بخش مهمی از زندگی شهیدی را پوشش داده بود و در راستای انتقال این تجربیات بود که صحنه را ترک کرد. آنچنان سریع کار میکرد و فرصت برایش تنگ بود که گویی خبر داشت که زمان زیادی در اختیار ندارد. اکنون با بررسی کتاب «روزنامه نگاری در ایران» که انتشارات دانه به چاپ رسانده است و بحثهایی که درباره آن خواهد شد از ویژگیهای دیگر شهیدی آگاه خواهیم شد.
شکوفه شهیدی سخنران بعدی این شب بود. او با بیان اینکه شخصا بیشتر آشنایان و علاقه مندان حسین را میبینیم و معدود از همکارانش که آنها را دوست داشته و آنها دوستش داشته اند، دراین مراسم حضور دارند، گفت: انتظار داشتم که جامعه خبری جوان علاقهمند باشند به شناخت شخصیتی که در عرصه روزنامهنگاری فعال بود.
او افزود: حسین برادر بزرگ و بزرگوار ما بود، او توانایی این را داشت که از بیرون به خود و ماجرا نگاه کند. شاهدی صادق باقی ماند و روایتگر جهان دانایی و آموزگار راه بهی بود.
شهیدی سپس در توضیح کتاب «روزنامه نگاری در ایران» اظهار داشت: معمولا در متن پژوهشی دشوار است که شخصیت نویسنده را ببینید ولی در این متن نگاه آگاه و روشن و طنز ظریفی وجود دارد که حسین شهیدی داشت. کتاب را با زندگی خود نوشته است، با شوخ طبعی و با طرح این سوال که چرا به بعضی مسائل توجه نشد. هفت سال طول کشید تا این کتاب چاپ شود.
او سپس متن تشکر از افرادی که در این شب شرکت کردند، خواند و بعد از آن پیام رویا همسر حسین و عارف حجاوی را خواند.
حرفه روزنامهنگاری میتواند منشا شناخت باشد
حسن نمکدوست با بیان اینکه اگر بخواهم حسین شهیدی را در یک کلمه خلاصه کنم، او یک روزنامه نگار تمام نشدنی بود، گفت: شهیدی در مقدمه کتابی که نوشته است، بحث اصلی خود را بیان میکند واینکه کوشید به حرکت از مسیر رسالت به حرفه در مسیر روزنامهنگاری ایران را تدقیق بدهد؛ در سالهای 1357 تا زمانی که کار خود را به پایان برساند یعنی دوران انقلاب که از پیچیدهترین اتفاقهای اجتماعی است.
وی با طرح این سوال که چرا تدقیق این حرکت برای ما اهمیت دارد، توضیح داد: چون ما بر اساس تصورمان از نتایج است که اقدام میکنیم و نه براساس شناخت. شهیدی بیان میکند که روزنامهنگاری ایران سالها کوشیده است که بتواند تا حد حرفهای و مسئولانهای از رویکرد رسالتگرا جدا شود و به سمت حرفه حرکت کند. روزنامه نگاری از نظر تاریخی برای خود رسالت بزرگی را قائل است. به اعتقاد او آنچه که میتواند به روزنامه نگاران کمک کند که اخلاق حرفه ای داشته باشند، تعهدات حرفه ای است و تلاش کرده این روند را در کتاب نشان دهد.
نمکدوست با اشاره به اینکه در نگاه خیلی از صاحب نظران، روزنامهنگاری نمیتواند منبع شناخت باشد، اظهار داشت: وقتی به دیدگاه صد سال قبل علمگرایان رجوع میکنیم، میبینیم که آنها اعتقاد دارند که روزنامهنگاری قطعا منشا شناخت نیست. دلیل بسیار ساده این است که روزنامهنگارها در کاری که انجام میدهند از روشهای متعارف علمگرایان پیروی نمیکنند. روزنامه نگارها فرصت و امکان این را ندارند که در مواجهه با یک رویداد از روشهای علمی استفاده کنند.
وی افزود: روزنامه نگاران مطرح کردند که حرفه روزنامهنگاری میتواند منشا شناخت باشد چراکه اگر کار روزنامهنگاران منشا شناخت نداشت، چرا برای پی بردن به موضوعهای مختلف به رونامههای قدیمی رجوع میکنیم؟ با همین رویکردشهیدی به سراغ جمعآوری اطلاعات رفت و بخش اعظم مطالعه را از راه روزنامهها انجام داد.
محمدهاشم اکبریانی سخنران دیگر این شب بود. او درباره زمانیکه کتاب را میخواند، توضیح داد: این کتابی است که بیشتر به دنبال گزارش بیطرفانه است و در آن تحلیل کم بیان شده است. برای این نیست که نویسنده نتوانسته تحلیل ارائه کند بلکه نخواسته که تحلیل بنویسد. چیزی که در کتاب اهمیت داشت و ذهن مرا درگیر کرد، ستیزی بود که بین خبرنگاران و حکومتها وجود داشت. برای من هم این سوال بود که چرا این دو گروه همواره با یکدیگر به تفاهم نرسیدند و ستیز کردند؟ فکر میکنم به دلیل فقدان شناخت بود. خبرنگار از حکومت و حکومت از خبرنگار شناخت ندارد. حتی خبرنگار، خبرنگار را نمیشناخت.
دو چیز حاصل عمر است، نام نیک و ثواب / وزین دو در گذری کل من علیها فان
در ادامه شب پیام همایون کاتوزیان خوانده شد که قسمتی از ان به شرح زیر است:
«مطابق یک اصل تلویحی قرار نیست در مراسم بزرگداشت کسی نکتهای منفی درباره او بیان شود. بنابراین اجازه دهید از همین ابتدا بگویم که آنچه من درباره حسین شهیدی میگویم کل حقیقتی است که درباره او میدانم و اگر او ضعف و نقصی داشت، من از آن بیخبرم .
همین واقعیت کار گفتگو درباره سواد، کردار، رفتار و اخلاق حسین را دشوار و باور نکردنی میسازد چون حتی یک صفت تفضیلی برای او نمیشناسم و آنچه از او دیده ام همه مشمول صفت عالی است. (...)
من سیزده سال سردبیر مجله علمی Iranian Studies بودم و حسین هشت سال از آن را دستیار سردبیر در مقالات حوزه علوم اجتماعی بود. کار کردن با آن دوست مطلع، دقیق و وظیفهشناس موهبتی بزرگ و اطمینان بخش بودبه گونهای که نه تنها من بلکه حتی گهگاه کسانی که مقالاتشان را رد کرده بود از حسن سلوک و روش هوشمندانه و مثبت او سپاسگزار بودند.
من دو بار در بیروت میهمان بزرگواری حسین شدم و هنوز از مهمان نوازی بیحساب او شرمنده ام. او به زبانهای فارسی و انگلیسی تسلط کامل داشت، مقداری هم فرانسه میدانست و به عربی حرف میزد و درس میداد. او خیلی زود از دست ما رفت، ولی به قول سعدی: دو چیز حاصل عمر است، نام نیک و ثواب / وزین دو در گذری کل من علیها فان.
- مجله بخارا /
- علی دهباشی /
- حسین شهیدی /
- شکوفه شهیدی /
- حسن نمکدوست /