فرهنگ و ادب - معرفی کتاب
معرفی کتاب «امپریالیسم در قرن بیست و یکم» +فایل صوتی
تاریخ انتشار : 96/08/08 ساعت 15:36

کتاب «امپریالیسم در قرن بیست و یکم» با نوشتارهایی از جان اشمیت، پائولا سرنی، کلودیو کاتز و جون کوفاس توسط داود جلیلی ترجمه شد و نشر گل آذین این کتاب را به چاپ رساند.

به گزارش رویداد فرهنگی، اختلاف دستمزد جهانی، که تا اندازه زیادی ناشی از جلوگیری از حرکت آزاد کار است، واکنش پیچیده‌ای از تفاوت‌های جهانی در نرخ بهره‌کشی (استثمار) را فراهم می‌آورد. (درواقع، تفاوت بین ارزش ایجاد شده از سوی کارگران و آن چه که به آنها پرداخت می‌شود). حرکت تولید به سمت جنوب حاکی از آن است که سود شرکت‌هایی که دفاتر آنها در اروپا، آمریکای شمالی و ژاپن قرار دارد، ارزش تمام دارایی‌های مالی حاصل از این سودها، و استانداردهای زندگی شهروندان این کشورها به شدت به نرخ بالاتر بهره‌کشی از کارگران این «کشورهای به اصطلاح در حال ظهور» بستگی دارد. جهانی سازی نتولیبرالی از این رو باید به عنوان «مرحله جدیدی از توسعه امپریالیسم» شناخته شود که «امپریالیسم، با هستی اقتصادی خود، یعنی بهره‌کشی از کارگران ساکن جنوب از سوی سرمایه‌دارهای شمالی تعریف می‌شود.

بخش اول نتایج تحلیل تجربی انتقال جهانی تولید به کشورهای دارای دستمزد پایین را نشان می‌دهد، و جنبه کلیدی آن یعنی «بهره‌کشی عالی امپریالیستی» را شناسایی می‌کند.

بخش دوم برای توضیح این امر منطبق بر نظریه ارزش مارکس، در ابتدا به بحث‌های (جاری) در دهه 1960 و 70 بین نظریه وابستگی و منتقدهای مارکسیست«ارتودوکس» (سنتی) آن می‌پردازد، سپس تاملی بر نظریه امپریالیسم و .ا. لنین دارد، و سرانجام به بازخوانی انتقادی سرمایه مارکس می‌پردازد.

 

قسمتی از متن کتاب

تقدیرگرایی نئولیبرال

مصادره اقتصادی، درباره مستعمره‌سازی سیاسی و مداخله‌گرایی نظامی سه ستون امپریالیسم کنونی هستند. برخی تحلیل‌گران خود را به توصیف این ستم به عنوان یک تقدیر ناگزیر، در یک روش سلطه پذیر محدود می‌کنند. برخی شکاف بین برندگان و بازندگان، جهانی‌سازی را به عنوان، هزینه توسعه، می‌نمایانند، بدون آن که توضیح دهند چرا این بها در طی زمان پایدار می‌ماند و هنوز سربار کشورهایی است که در گذشته آن را پرداخت کرده اند.

 

نئولیبرال‌ها مایلند پیش بینی کنند که پایان عقب‌ماندگی در کشورهایی که روی جذب، سرمایه خارجی و اغوای شرکت‌ها قمار می‌کنند رخ خواهد داد. اما، کشورهای وابسته ای که در دهه گذشته با بازکردن درهای اقتصاد خود وارد این مسیر شده اند اکنون گزاف‌ترین بهای بحران‌های درحال ظهور را پرداخت می‌کنند. کشورهایی که بیشتر به خصوصی‌سازی پای‌بند بودند در بازار جهانی زیان بیشتری دیده اند. در تدارک هر تسهیلاتی برای سرمایه امپریالیستی، موانعی را که امتیاز منابع طبیعی آنها را محدود می‌کرد، برداشتند و اکنون با تبادل تجاری بی‌تناسب، بی‌ثباتی مالی رشد یابنده و تجزیه صنعتی شتابان بهای آن را می‌پردازند. برخی نئولیبرال‌ها این تاثیرات رابه کاربست محدود پیشنهادهای آنها نسبت می‌دهند، انگار که تجربه‌های منفی یک دهه به اندازه کافی درس، درباره نتایج دستور عمل آنها فراهم نکرده است. دیگران مطرح می‌کنند که عقب ماندگی پی آمدی از نارسایی متغیر جمعیت، پیرامون وزن فساد یا عدم رشد فرهنگی خلق‌های جهان سوم است. به طور کلی، استدلال استعماری تغییر سبک داده است، اما محتوای آن تغییر ناپذیر باقی مانده است. امروز، برتری فاتحان دیگر نه با خلوص نژادی، بلکه با دانش و الگوهای رفتاری برتر آنها توجیه می‌شود.



نظرات کاربران

ارسال